راه های آرامش روح و روان چگونه آرامش روحى پیدا کنیم ؟

نردبان-خدا-معنویت-و-موفقیت,چگونه آرامش روحی پیدا کنیم

مقالات چگونه آرامش روحی پیدا کنیمروش شگفت انگیز چگونه آرامش روحی پیدا کنیمچگونه آرامش روحی پیدا کنیمچگونه آرامش روحی پیدا کنیمچگونه آرامش روحی پیدا کنیم چگونه آرامش روحی پیدا کنیم چگونه آرامش روحی پیدا کنیم

راه های آرامش روح و روان

چگونه آرامش روحی پیدا کنیم

فَاَعتَصِم بِالَّذى خَلَقَکَ وَ رَزَقَکَ و سَوَّاکَ، وَلیَکُن لَهُ تَعَبُّدُکَ، وَاَلیِه رَغبَتُکَ و مِنهُ شَفَقَتُکَ … .
به خالق و رازق خود و آنکه وجود منظم با اعضاى حساب شده بتو بخشیده است تمسک و اعتماد کن و باید تنها او را بندگى نموده و به سویش میل وعلاقه قلبى نشان داده و از او خوف و ترس لازم را داشته باشى .
توضیح نکات مهم :

نکته اول : نکاتى که در این نسخه آمده خیلى دقیق و روشن است وبراى هر انسان عاقل با مختصر ملاحظه قابل درک و هضم مى باشد زیرا هر کس به مخلوق بودن خویش بدون تردید ایمان و یقین دارد.
نکته دوم : مرزوق بودن خود را بدون هیچ نوع شک و شبهه اى قبول دارد چون خالقش قبل از ولادت وى ، در پستان مادرش ‍ غذاى سالم و مورد نیاز او را آماده ساخته تا بدون کمترین فاصله زمانى و با هیچ زحمتى ، احتیاجاتش تاءمین گردد.

نکته سوم : هر عضوى از اعضاى انسان در جاى مناسب خود با تدبیر و سیاست قوى و محکم قرار گرفته چه اگر چنین نبود زندگى کردن براى او غیر ممکن مى شد مثلاً اگر تمام انگشتان دستش یک اندازه بودند هیچ نوع استفاده از آنها میسر نبود بنابراین هر انگشتى با آن وضع موجودش از اسرار بزرگ الهى حکایت مى کند که درک تمام حکمتهاى آن از عهده انسان خارج است حتى در مورد خطوط سرانگشتان ، محاسبات خیلى دقیق صورت گرفته است که در انگشت نگارى روشن مى شود و حاصل کلام اینکه خطوط سرانگشتان هرکس منحصر به خود اوست ، دراین حال او به عظمت و قدرت خالق متعال ایمان پیدا مى کند و مى فهمد که تحت سیاست و تدبیر دقیق و ظریفى اداره مى شود.

توضیح مطلب : با این سه نکته مهم ، آماده گیهاى قطعى براى آسایش و آرامش خاطر در انسان به وجود مى آید چون داروهاى نسخه پزشکان الهى مانند داروهاى شیمیائى نیست که بیمار و بلکه خود پزشک هم در تاءثیر آن شک و تردید داشته باشد و نتواند بصورت قطعى اظهار نظر نماید تا اینکه بعد از چندین آزمایش روى مریض و داروها باز هم از رسیدن به یک نتیجه قطعى و قابل درک ناتوان است ولى سخنان خدا داروهائى هستند هم پزشک و هم بیماران بدون هیچ مانعى به درک و آثار سودمندش یقین و ایمان دارند و از طریق همین یقین و ایمان ، به پالایش روح و روان خود از وجود میکروبهاى بى ایمانى و یاءس ونومیدى ، مى پردازند و در یک مدت زمان خیلى کوتاه که شاید یک لحظه باشد به تمام نگرانى واضطراب و دلهره هایش پایان مى دهد حالا به چگونگى تاءثیر این نکات بپردازیم :

بعنوان مثال : در روانکاوى توجه دادن انسان به ریشه هاى مسائل و مشاکل لازم و ضرورى است زیرا او در اکثر موارد از ریشه ناراحتیهایش بى خبراست و در اثر همین عدم آگاهى به استرس و فشارهاى روحى او افزوده مى شود یک فرد آگاه به مسائل روانى ، اولین قدم را در معالجات یا نصایح خود، براى آگاهى دادن و شکافتن عقده و گره هائى که بصورت یک غده خطرناک در روح و روان بیمار شکل گرفته و او را مى آزارد انجام مى دهد تا بتواند از همین راه براى ریشه کن ساختن بیمارى ، از خود بیمار کمک و یارى بگیرد وقتى که مریض از راه آگاهیهاى یک کارشناس به ناراحتیهاى خود اطلاع حاصل کند وضع وى به یک حالت خاصى مبدل مى شود چه شاید نیاز به دارو خوردن هم نداشته باشد، چنین شیوه را در تمام موارد اعم از بیمارى ، تربیت ، آموزش ، ایجاد اعتماد به نفس ، باید به کار گرفت و شخص مورد نظر را در هر موردى باید دخالت داد تا هم مقام انسانى او، مورد احترام واقع شود و هم نیروهاى موجودش ‍ را در کنار آموزشهاى کارشناس برعلیه جبهه دشمنِ عافیت و سلامت و آرامش روانى خود بسیج نماید تا زودتر از موعد مقرر بتواند پرچم موفقیت و پیروزى را در سرتاسرِ کشورِ وجودش به اهتزاز در آورد.

وقتى که به سخنان حضرت على (علیه السلام ) توجه مى کنیم :

حضرت براى ایجاد یک روان آرام ، مطالبى را مطرح مى نماید که براى هر کس قابل قبول است و هیچ فردى اعم از عالم ، جاهل ، بیسواد، با سواد، کوچک و بزرگ و و … در هضم و درک آن با هیچ نوع مانع و مشکلى رو برو نیستند زیرا نکات مذکور، واقعیاتى هستند که هر انسانى آنها را قبول دارد و نمى تواند منکر آن ها باشد مثلاً خلقت و زندگى وى در دنیاى رحم مادر، و رسیدگیهاى کامل با سیستمهاى خیلى پیشرفته در آن محیط، یک قانون قطعى است و بعد از اتمام مدت زمان زندگى ، به دنیاى جدیدى وارد مى شود که با دنیاى رحم مادر خیلى متفاوت است و همچنین آماده ساختن ارزاق وى در اشکال گوناگون که متناسب بار شد و نیازهاى وجودش ‍ مى باشد حکایت از یک حمایت و کفایت آگاهانه و دلسوزانه مى کند که بدون اعلام نیاز، به نیازهایش توجه مى شود و قبل از گرسنگى و تشنگى و یا هر نیاز دیگرى که دارد به تمام آنها عنایت شده است .

و متناسب با هر زمان برنامه تغذیه او را تغییر مى دهد مثلاً در شکم مادر از طریق ناف تغذیه مى کند ولى در خارج از آن بوسیله شربت سفید رنگى که در پستان مادر قرار داده از ایشان پذیرائى مى شود به هر حال تمامى این موارد بدون کمترین چشم داشت در اختیار انسان قرار مى گیرد، پس با در نظر گرفتن این حقایق روشن و مطالعه منصفانه در کیفیت رسیدگى و مراعات حال وى در تمام شرائط زندگى ، براى هر فرد عاقل ، لازم است در مورد برنامه هاى انتخابى خود، در هر عصر و زمان یک اندیشه مطلوب و مطمئن ، داشته باشد، براى اینکه عمده ترین نگرانى و یا مشکل او، در هر زمان ، ترس و وحشتى است که از اوضاع مبهم و نامعلوم آینده اش در روح و روان خود، احساس مى کند و با پندارهاى غلط و نادرستى ، یک دوران تلخ و ناگوارى را، در ذهنش پدید مى آورد و خود را در میان آتش سوزان توهمات قرار مى دهد تا جائى که بیک نتیجه نگران کننده در برنامه هاى زندگیش منتقل مى شود.

اگر انسان بتواند باستناد واقعیاتى که خود قبول دارد مبنى براینکه در دوران جنین و بعد از ولادتش چه کسى ، ضامن و متکفل نیازهایش ‍ بوده است ، تصویر سالمى را براى آینده اش تنظیم کند بطور کامل از مسیر نگرانى و وحشت ، که حاصل بى توجهى به واقعیات مورد قبول خویش است ، به آینده نگاه نخواهد کرد بلکه با همان امیدوارى به توجهات خالق متعال که در مراحل اولیه حیاتش نصیب او نموده ، آینده اش را مدنظر قرار مى دهد چنانکه حضرت على (علیه السلام ) در توصیه اش بدان اشاره فرموده است .
قضاوت صحیح نگرانى ها را بر طرف مى سازد

سوال : وقتى که انسان به واقعیات مذکور یقین دارد و بدون تردید به آن اعتراف مى کند در این جا لازم است به خصوصیات یک قاضى اشاره کنیم چون مسئله قضاوت تنها بهمورد اختلاف دو نفر، منحصر نمى شود بلکه هر نوع صدور حکم و یا رسیدگى بهپرونده ، قاضى واجدالشرائط ، لازم دارد.

مثلاً گاهى مسئله قضاوت در میان دو نفر که با هم نزاع دارند صورت مى گیرد و یک نفر قاضى براى حل اختلاف به دعاوى آنها رسیدگى مى کند و سپس حکم ، صادر مى کند، و گاهى قضاوت در مورد خود انسان مطرح است ، یعنى او خودش را مورد رسیدگى قرار مى دهد و درباره خویشتن حکم صادر مى کند.
بهر حال از خصوصیات مهمى که درباب قضاء براى قاضى عنوان شده است ایمان و عدالت اوست ، در غیر این صورت احکام صادره اعتبار نخواهد داشت و هیچ تفاوتى در مورد رسیدگى به پرونده دو نفر متخاصمین ، یا پرونده خویش ، وجود ندارد چون مرحله قضاوت تحت هر شرائطى که باشد باید بوسیله قاضى واجد شرائط، انجام پذیرد،
پس وقتى که ایمان و عدالت از مهمترین خصوصیات قاضى به شمار مى آید بخاطر اینکه وى در اثر همین دو صفت کمالى خواهد توانست رسیدگى و صدور حکم را مطابق با واقع انجام بدهد و از هجوم وسوسه هاى شیطانى و امیال نفسانى در امان باشد و براى همیشه در مسیر حق ثابت و استوار بماند.

اما سخت ترین و یا مشکل ترین قضاوتها براى قاضى آن است که به پرونده خویش رسیدگى کند وقتى که انسان وارد این مرحله مى شود واقعیات بزرگى را، بعنوان بینه قطعى در سر راه صدور حکم خود مى بیند اگر نتواند احکام خویش را به آن واقعیات بسنده کند و یا قضاوت منصفانه اى را انجام بدهد در این حال بطور یقین پایگاه ایمانش ضعف شدید دارد چون نتوانسته امیال نفسانى خود را تعدیل کرده و قضاوت عادلانه اى را بانجام برساند و چون اغلب انسانها در جهت هوسها و بینشهاى مادى اندیشیده بهمین سبب خود را بیک حالت ترس و وحشت زیاد از آینده روزگارش گرفتار ساخته است به جهت اینکه نتوانسته به عنایات خداوندى که از دوران نطفه و جنین شامل حال وى بوده است مؤ من باشد و حکم امیدوارى بخالق رئوف و مهربان را در فضاى روحى خویش صادر کند در نتیجه با قضاوت نادرست ، خود را در یاءس و نومیدى و فشارهاى روحى قرار داده است .

لازم بذکر است که عده اى از انسانها در مورد دیگران قضاوت درستى انجام مى دهند و سخنان پندآموز و نصایح ارزشمندى را مطرح مى سازند اما وقتى که نوبت بخودشان مى رسد چندان لطفى را بکار نمى گیرند و از بکار بستن اندرزهاى مفید و در برگیرنده خیر و سعادت عاجز مى شوند و نمى توانند قبل از دیگران ، خود را به انجام دادن وظائف انسانى واطاعت کامل از دستورات الهى پاى بند سازند با اینکه به بهره هاى سودمند آن آگاهى دارند.
اما اگر ایمان و عدالت در دلها تقویت گردد پرونده دوران زندگیش را بطرز زیبا، بررسى مى کند چون ایمان به پروردگار متعال ، روح و روان را از اضطراب و نگرانى نجات مى دهد و امیدواریها را در قلب انسان پدید مى آورد.

مقالات چگونه آرامش روحی پیدا کنیمروش شگفت انگیز چگونه آرامش روحی پیدا کنیمچگونه آرامش روحی پیدا کنیمچگونه آرامش روحی پیدا کنیم

در این جا به قرآن مراجعه مى کنیم تا ریشه ناراحتى هاى روحى را پیدا کنیم ، خداى متعال مى فرماید:
فَمَن یُرِدِ اللهُ اَن یَهدیَهُ یَشرَح صَدرَهُ لِلا سلامِ وَ مَن یُرِد اَن یُضِلَّهُ یَجعَلُ صَدرَهُ ضَیِّقا حَرَجَا کَاَنَّما یَصَّعَدُ فى السَّمآءِ کَذلِکَ یَجعَلُ اللهُ الرِّجسَ عَلَى الَّذِینَ لایُومِنُونَ .
کسى که خداوند اراده بر هدایتش نموده آماده گى و حوصله او را براى تسلیم گسترده مى کند و کسى که اراده بر گمراهى او شده باشد سینه اش [روح و روانش ] را چنان تنگ قرار مى دهد [که هیچ امیدى بر حق شناسى و قبول واقعیات باقى نمى ماند فشار و اضطراب بى ایمانى بخدا و قدرت لایزالش در روان وى آن چنان شدید است ] گویا در آسمان رو ببالا مى رود و هم چنین خداوند شک و تردید را در دل کسانى که ایمان نیآورده اند قرار مى دهد.

باید بدانیم که اراده خداى متعال از طریق اعمال انسان صورت مى گیرد، یعنى پروردگار متعال هر اراده اى بکند متناسب با انتخاب و قضاوتهاى انسان مى باشد آنانکه در طریق ایمان ، اطاعت از دستورات خدا را بر خود لازم مى دانند و در انجام وظائف و تکالیفشان هیچ نوع تعلل ویا مانعى را ایجاد نمى کنند و روح خویش را براى تسلیم محض ‍ آماده مى سازند در این حال توفیق الهى نصیبشان مى شود و آنها را با پذیرش کامل از سیاست و تدبیر خالق هستى ، مزین ساخته ، تا اینکه زندگیشان را با امیدوارى بخداوند ادامه مى دهند اما اگر مسیر انتخابى او در وابستگى هاى نفسانى و مادى واقع شود و با بى اعتنائى کامل بدستورات دینى وارد زندگى شود خود را از عنایات الهى محروم کرده و در گرداب بدبختى و شکنجه ها همیشگى روانى قرار مى گیرند در یک مثال روشن :

کسانى که بعد از رحلت پیامبر اسلام (صلى الله علیه و آله ) امامت حضرت على صلوات الل ه علیه را به عنوان الگو ومعیار دین و ایمانشان انتخاب نمودند آمادگى کامل براى شرح صدر و درک حقایق دینى پیدا کردند چون انتخاب سالم و صحیح ، همیشه توفیق الهى را بدنبال دارد و آنانى که خصومت و عداوت آن حضرت را در دل داشتند و خود را در اطاعتِ افراد گمراه و ستمگر، قرار دادند گرفتار تنگى عروق درک و معرفت گشتند تا جائى که در آتش بدبختى و ضلالت انتخاب نادرست خودشان براى همیشه سوختند. بنابراین اراده الهى براى سعادت و یا گمراهى انسان ، از میان اعمال او، عبور مى کند.
خلاصه سخن :

براى ایجاد یک روان آرام و رسیدن به موفقیتهاى زندگى راهى جز تمسک به خداى متعال وجود ندارد که با هر توجه انسان ، آب خنکى برروى شعله هاى سوزان ناراحتیهایش ریخته مى شود و هر یاد کننده اى در همان حال ، آن را احساس مى کند بدلیل اینکه وجود انسان تجلى قدرت و فیض رحمت حضرت بارى است و با [نَفَختُ فیه مِن رُوحى … ]

که حکایت از اوج ارتباط و اتصال دارد زمینه تحقق تقرب او را بخالق متعال در رسیدن به یک آرامش حقیقى فراهم مى سازد و آنچه در این میان حائز اهمیت است اینکه یاد خدا موجب آرامش خاطر انسان مى شود و این چه نوع ارتباطى را نشان مى دهد؟ و چگونه در مقابل هر فشار و ناراحتى با یک توجه کوتاه آتش نمرودى به گلستان تبدیل مى شود؟ ذکر [اِنا لِله و اِنا اِلَیهِ راجِعُونِ]
در هر لحظه خطرناک چرا اینقدر آرامش ‍ مى دهد؟ آیا با تحقق علاقه وآرزوهاى انسان نیروى جدیدى پا به میدان مى گذارد و یا اینکه او را از وابستگیهاى دردآور به یک وابستگى دل گرم کننده منتقل مى سازد؟

در پاسخ به تمام این سؤ الات و نظائر آنها باید گفت موجودى به نام [انسان ] جایگاه ویژه اى در پیشگاه خداى سبحان دارد و در سیستم وجودش آنتن هاى خاصى براى دریافت رحمت و عنایت الهى قرار داده شده است که به وسیله همین ذکر و یادآوریها، ارتباط برقرار مى شود و آرامشهاى مطلوبى را در تمام وجودش ایجاد مى کند.
با جوانان در ساحل خوشبختى/سید حمید فتاحى
منبع : masoumeh