بهترین سرمایه گذاری, بهترین راه سرمایه گذاری در سال, بهترین سرمایه گذاری,بهترین راه سرمایه گذاری در سال, بهترین سرمایه گذاری, بهترین راه سرمایه گذاری در سال,
کدام سرمایهگذاریها در آستانه سکته قلبی هستند؟
محمد حسین ادیب پاسخ میدهد
قسمت اول
حسین یاغچی: این گفتوگو در تیرماه امسال با محمد حسین ادیب، اقتصاددان انجام و در مجله خلاقیت منتشر شد که میتوانید آن را هماکنون در سایت خلاقیت بخوانید:
· شمای کلی اقتصاد ایران در پایان بهار ۹۳ را چگونه میبینید و این چه تاثیری بر سرمایهگذاریهای فعالان اقتصادی خواهد داشت؟
وصولی درآمد نفت در ایران در سال ۹۰، روزانه ۲میلیون و ۳۰۰ هزار بشکه بوده، در سال ۹۱، وصولی درآمد نفت، ۵۰درصد کاهش پیدا کرده و در سال ۹۲ هم بر اساس آمار بانک مرکزی، مجددا ۵۰درصد کم شده است. یعنی در دولت آقای روحانی که انتظار میرفت با شرایط جدید، وصولی درآمد نفت افزایش پیدا کند؛ وصولی، مجددا ۵۰درصد کاهش پیدا کرده است. اقتصاد ایران یک اقتصاد نفتمحور است و ما نفت صادر میکنیم و این نفت در کشور، ثروت ایجاد میکند و در گام بعد، مردم بر اساس ثروت ناشی از نفت، دست به خرید و فروش کالا میزنند. به بیان بسیار صریح، وصولی درآمد نفت به یک-چهارم رسیده و در واقع، کیک اقتصاد بسیار کوچک شده است.
طبق گزارش سایت بانک مرکزی، در سال ۱۳۹۱ سهم دولت از درآمد نفت، ۴۸۱هزار بشکه بوده است. مقایسه این عدد با ۲میلیون و سیصد هزار بشکه سال ۹۰ (که البته ۱۴.۵ درصد آن سهم شرکت ملی نفت بوده) نشان میدهد که سهم دولت از وصولی درآمد نفت به یک-چهارم رسیده است و این میطلبد که بخش بازرگانی و بخش خدمات در ایران به شدت کوچک شود. به عبارت دیگر، کیک اقتصاد کوچک شده، قدرت خرید مردم، کاهش پیدا کرده و علاوه بر آن نوع مصرف مردم تغییر پیدا کرده است. تغییر در نوع مصرف مردم، به اندازه کاهش قدرت خرید مردم اهمیت دارد.
وقتی قدرت خرید مردم به شدت کاهش پیدا کرد، مردم الگوی مصرفشان را تغییر میدهند و خرید کالاهای غیرحیاتی را به حداقل میرسانند. در این لحظه که من و شما داریم صحبت میکنیم ۸۰درصد قدرت خرید مردم متوجه ۷قلم کالا و خدمات است؛ یعنی غذا، دارو، کیف و کفش، مخابرات، آموزش، حمل ونقل و نیازهای سوپری خانواده؛ اما ۸۰درصد فعالان اقتصادی، بیرون از این ۷قلم فعالیت میکنند.
بهترین سرمایه گذاری, بهترین راه سرمایه گذاری در سال, بهترین سرمایه گذاری,بهترین راه سرمایه گذاری در سال, بهترین سرمایه گذاری, بهترین راه سرمایه گذاری در سال,
یعنی فقط ۲۰درصد قدرت خرید مردم متوجه بقیهاقتصاد و بیرون از این ۷قلم است که عرض شدو البته در بقیه اقتصاد، ۸۰درصد فعالان اقتصادی حضور دارند. اگر شرکتهای بورسی را از این منظر مطالعه کنیم آشکارا نشان میدهد که ۸۰درصد وامهای بانکی به صنایعی داده شده است که فقط ۲۰درصد قدرت خرید مردم را پوشش میدهند. این خود نشان میدهد که بخش بازرگانی و خدمات بیرون از این ۷ کالای حیاتی باید تحول اساسی پیدا کند.
دو اتفاق باید بیفتد؛ اول اینکه بخش بازرگانی و خدمات در آن ۸۰درصد باقیمانده که ۲۰درصد قدرت خرید مردم را پوشش میدهد به شدت باید کوچک شود و دو، اینکه، چون قدرت خرید به شدت کاهش پیدا کرده، رقابت برای فروش، حداکثری شده، در نتیجه سود ناشی از فروش به شدت کم شده. در واقع، اتفاقی که افتاده، این است که این ۸۰ درصد اقتصاد، با کاهش شدید فروش و با کاهش شدید سود ناشی از فروش مواجه شدهاند. در این میان اگر بخش بازرگانی و خدمات، تامین منابع مالیاش را از طریق بانک انجام داده باشد، در نقطه موجود، جواب نخواهد گرفت.
یادمان باشد که معمولا بخش بازرگانی و خدمات در ایران، دو نوع سود را شناسایی میکند؛ یکی، سود ناشی از تورم و دیگری، سود عملیاتی. در سال ۹۱ با شاخص مرکز آمار ایران، تورم ۵۰درصد بوده است. در واقع، سودی که بخش بازرگانی و خدمات میبرد، سود ناشی از تورم بود. حالا با آمارهای مرکز آمار ایران در یازده ماهه اول دولت آقای روحانی، میانگین تورم ۱۱.۱ درصد بوده است. یعنی در یک سال، تورم به ۱۳درصد نمیرسد. این در حالیست که نرخ بهره بانکی بین ۲۵ تا ۳۰ درصد است. یعنی کسی که به انتظار نوسانگیری از تورم در این بخش، کالا بخرد، ۱۳درصد از تورم منتفع شده و ۳۰درصد بهره بانکی داده است؛ یعنی ۱۷درصد زیان ناشی از اختلاف نرخ تورم و بهره بانکی را پرداخت میکند.
بنابراین عصر نوسانگیری از تورم در بازار ایران در این قسمت به پایان رسیده است. یعنی شرکتهایی فقط میتوانند بمانند که به سود عملیاتی فکر کنند. از این جهت است که میگوییم الگوی تامین مالی باید عوض شود؛ چون شرکتهایی که بخواهند الگوی تامین مالی را از بانک انجام دهند، دیگر، کارشان اقتصادی نیست. پس یک شرکت موفق بیرون از آن ۷ حوزه با دو کاهش و یک افزایش روبهرو خواهد بود؛ کاهش اول، کاهش حجم فروش و کاهش دوم، کاهش سود ناشی از فروش است و افزایش، سرعت نقل و انتقال کار است. یعنی شرکت اگر بخواهد تسهیلات کمتری را دریافت کند، باید نقدینگی کمتری را مورد استفاده قرار دهد که برای این کار، باید ذخیره کالایی کمتری داشته باشد. خیلی از شرکتها در گذشته به اندازه ۵ماه از فروششان موجودی کالا داشتند و تازه، جنسشان را هم ۴ماهه به خردهفروش میفروختند. یعنی یک شرکت بزرگ به اندازه ۹ ماه از فروشش موجودی داشت.
بهترین سرمایه گذاری, بهترین راه سرمایه گذاری در سال, بهترین سرمایه گذاری,بهترین راه سرمایه گذاری در سال, بهترین سرمایه گذاری, بهترین راه سرمایه گذاری در سال,
حالا باید این ذخیره به یک روز تا یک ماه کاهش پیدا کند تا نیاز به تشهیلات بانکی نداشته باشد. در واقع، نقدینگیِ کمتر است که عامل موفقیت بیشتر محسوب میشود؛ چرا که خواب سرمایه را کمتر میکند و نیاز کمتر به تسهیلات پدید میآورد و در نتیجه اختلاف بین تورم و نرخ بهره بانکی رو به کاهش میگذارد. تا حالا معمولا شرکتها کاری مثل بانکداری در سایه را انجام میدادند. چرا که شرکتی که به اندازه ۹ ماه فروش یا موجودی کالا دارد یا به شرکتهای دیگر جنس داده است، در واقع دارد یک کار بانکداری میکند. من میگویم الگوی موفقیت، دیگر این نیست که شرکتها بانکداری و شرکتداری کنند. در واقع، تمام شرکتها باید به شرکتهای خدماتی تبدیل شوند؛ یعنی چی خدماتی؟ یعنی شرکت بازرگانی باید جنس را برای مشتریاش بخرد و تحویل دهد و یک خدماتی را به مشتریاش ارائه دهد. من فعالیت خیلی از شرکتهای کرهای و اماراتی را مطالعه کردهام و متوجه شدهام که شرکت به اندازه سهروزش هم نقدینگی ندارد.
این شرکتها، شرکتهای خدماتی هستند؛ یعنی خدماتی را که مشتری به آنها نیاز دارد، به او ارائه میدهند. این برعکس شرکتهای ایرانیست که یکجورهایی میخواهند بانکداری کنند. شرکتهای خارجی معمولا به اندازه ۲ روز خود سرمایه دارند و وقتی مشتری به آنها مراجعه میکند کالای او را تهیه میکنند و دو- سه روز بعد هم پولشان را میگیرند.
این روند در ایران هم اتفاق میافتد. پس شرکتداری به شکل سنتی دیگر ممکن نیست و تفکر سنتی در بازار ایران به پایان دوره تاریخی خود رسیده است و ما در این حوزه به پایان نزدیکتریم تا به آغاز. بخش خصوصی جدیدی در ایران در حال متولد شدن است و شرکتهایی که در این چارچوب، خودشان را تغییر ندهند، از بازار حذف میشوند. یعنی دو سال آینده، عصر پایان شرکتهاییست که به این شیوه تامین مالی توجه ندارند. به نظرم اگر بخواهیم همه حرفها را طبقهبندی کنیم، من یک حرف زدهام؛ ما یک بخش بازرگانی و خدماتی در ایران داشتهایم که مبتنی بوده است بر فروش اندک و سود بسیار؛ این شیوه باید تبدیل شود به فروش بسیار و سود اندک. این در حالیست که الان تبدیل شده است به فروش اندک و سود اندک و ما الان تقریبا در این نقطه هستیم و البته این شیوه، قابل دوام نیست.
· بسیاری از فعالان بازار، این وضعیت را که شما ترسیم میکنید، موقتی در نظر میگیرند و معتقدند با تحولات در دیپلماسی کشور و نیز شروع مجدد سرازیرشدن ارز نفتی به کشور، وضعیت به همان وفور سال ۹۰ میرسد.
بنابراین الان در حالت انتظار برای بازگشت شرایط سال ۹۰ هستند…
در واقع، این سیستم مبتنی بر فروش اندک و سود اندک با پتانسیلهایی که از قبل داشته، ادامه حیات میدهد. خیلی از کسانی که در بخش بازرگانی و خدمات فعال هستند، ادامه فعالیتشان اقتصادی نیست؛ ولی اولا دارند با پساندازهایشان زندگی میکنند و در ثانی، در انتظار بازگشت شرایط سال ۹۰ هستند و عدهای انتظار تکرار تورم سال ۹۰ و سال ۹۱ را دارند و عدهای هم در انتظار رسیدن وصولی نفت به دورانی هستند که بیش از ۲میلیون بشکه در روز بود و کسانی که با این ۲ تفکر، دارند فروش اندک و سود اندک را ادامه میدهند، اگر تامین مالیشان از کانال سیستم بانکی باشد، سیستم بانکی، هزینهای را روی دوششان میگذارد که اینها از پرداختش عاجز هستند.
یک زمانی، وام بانکی رانت بود؛ ولی الان با اختلافی که بین نرخ بهره بانکی و نرخ تورم وجود دارد، وام بانکی رانت نیست.
· شما در اردیبهشت سال ۹۱ طی یک سخنرانی گفتید توجه فعالان بازار را به ۳ نکته مهم جلب میکنم؛ یک، سقوط قیمت نفت، دو، سقوط قیمت نفت و سه، سقوط قیمت نفت. علت این سقوط را در چه میبینید و چه تبعاتی بر آن ترسیم میکنید؟
ظرف ۳۰ سال گذشته، هر ۵سال یک بار، نفت سقوط کرده و الان ۶ سال است که قیمت نفت، حداکثریست. یعنی برای اولین بار است که ۶ سال متوالی قیمت نفت سقوط نکرده و به تاخیر افتاده است.
اما در دولت آقای روحانی، قیمت نفت سقوط خواهد کرد. ما الان داریم کشور را با نفت ۱۰۰ دلاری اداره میکنیم؛ اگر قیمت نفت سقوط کند ما با یک کاهش شدید منابع روبهرو خواهیم بود و از رونق ناشی از قیمت نفت بالا فاصله میگیریم و در اقتصاد، تعادل جدیدی به وجود میآید. به نظر میآید عده زیادی روی نفت ۱۰۰دلاری سرمایهگذاری کردهاند و فرایندشان فقط با نفت بشکهای ۱۰۰دلار، توجیه اقتصادی دارد. اگر نفت سقوط کند بسیاری از تعادلهای اقتصاد ایران به هم میریزد با توجه به این وضعیت است که میگوییم فعالان اقتصادی نباید یک گزینهای عمل کنند که اگر گزینه رقیب اتفاق افتاد، فلج شوند. به نظر میآید کل اقتصاد ایران حامل یک ریسک بزرگ است و آن عبارت است از ریسک سقوط قیمت نفت.
کدام سرمایهگذاریها در آستانه سکته قلبی هستند؟ -۳
کدام سرمایهگذاریها در آستانه سکته قلبی هستند؟ -۲
در ادامه بخوانید:
مقالات سرمایه گذاری
روشی برای جذب ثروت به زندگی
مقالات سرمایه گذاری
دانلود رایگان فایل های آموزشی
تست های روانشناسی موفقیت مالی
تجربیات مشتریان گروه آموزشی الهی
دانلود رایگان فایل های انگیزشی
نظرات
نظرات بسته شد.