. به عنوان خیلی مثال فرق کند می اگر احساس همیشه کنید از وجود شما سوء استفاده شده است یا اینکه احساس کنید کـه با عشق تمحبّ و و قید بی شرط بزرگ شدهاید یا اینکه در زندگی، آزاد و لاابالی بودهاید یا تـابع. انضـباط ایـن تجـارب بـر نحو ة ارزیابی شما از مردم، زندگی و فرصتها چه اثری دارند؟ برای اینکه طرز کار نظام اساسی را دریابید از شما سؤالی میکنم: ارزندهترین خاطره شما کدام است؟ برای یـافتن پاسـخ مسیری چه را طی کردید؟ قدم لیناوّ احتمالاً این بوده است که پرسش را نزد خود تکرار. کنید آنگاه احتمـالاً مرجعهای ذهن خود را زیر و رو کردهاید تا از میان انبوهی از تجارب زندگی یکی را انتخاب کنید. در ضمن ممکن اسـت از انتخـاب یک خاطره اجتناب کرده باشید زیرا اعتقادتان این است که هم ة تجارب زندگی ارزشمندند و انتخاب یکی از آنها معنی به پست شمردن بقیه است ممکن. است نتوانسته باشید به خاطرات خود، چه ارزشمند و چـه بـی ارزش، کنیـد مراجعـه زیـرا «زندگی کردن در» گذشته با ارزشهای شما سازگار نیست. ملاحظه که کنید می نظام اساسی فقط نه نحو ة ارزیابی و قضاوت را تحت تأثیر قرار حتی بلکه دهد می بر انتخاب امور مورد ارزیابی نیز اثر میگذارد. چه عاملی باعث ایجاد مهارت میشود؟ اشخاص ماهر و توانمند بدون تردید کسانی هسـتند کـه بـیش از دیگـران تجربـه (مرجع) دارند و میدانند که در هر چه زمینه عواملی موجب موفّقیت و یا ناکامی میشود. هر روزی که میگذرد فرصـت رکف ۀزور، زور هد دیگری است که میتوانیم به مرجعهای خود بیفزاییم و اعتقادات خود را محکمتر سازیم،
ارزشهای خود را مشخصتر کنیم، سؤالات تازهای یمبپرس به و حالات و روحیاتی دست که کنیم پیدا ما را مسیرهای به دلخواه هدایت کنند. شما هماکنون قادرید تغییراتی که فوری یکلّ و پدید آورید که به طور همزمـان بـر افکـار، احساسـات و اعمـال شـما در جنبههای گوناگون زندگی اثر بگذارند. این کار با تغییر هر یک از پنج عنصر نظام اساسی امکانپذیر است. به عنوان ب مثال ه جای اینکه خود را شرطی کنید تا در مقابل جواب رد، احساس متفاوتی داشته باشید، میتوانید عقید ة یکلّ تازهای را بپذیرید «مثلاً. من منشأ هم ة عواطف خود. هستم هیچ کس و هیچ چیز ب ه جز خودم ن میتواند احساس مرا عوض کند. هرگاه توجّهم شوم که در مقابل چیزی واکنش غیر ارادی نشان میدهم، قادرم در یک لحظه آن را تغییر.»
دهم اگـر عمیق به اً این مطلب اعتقاد داشته باشید خواهید دید فقط نه که ترس شما از پاسخ منفی و جواب رد طرفبر میشود بلکـه میتوانید احساس خشم، یاناکامی بیکفایتی را نیز از بین ببرید و ناگهان درمییابید که بر سرنوشت خود حاکم شدهاید. یکی دیگر از راههای غلبه بر احساس طردشدگی یا بیکفایتی این است که در سلسله مراتب ارزشها تغییری ایجاد کنـیم مثلاً و احساس خدمتگزاری یا شکرگزاری را در اولویت بالاتر قرار. دهیم آنگاه اگر کسـی بـه شـما پاسـخ رد داد یاهمّیتـ نخواهد داشت ب و ه جای به آنکه معایب خود فکر توجّه کنید خود را به این مطلب جلب که کنید می چگونه میتوان باز هم به آن شخص کمک کرد و یا وضعیت را شکلی به بهبود بخشید یا ممکن است به نسبت زندگی چنان احساس شکرگزاری داشته باشید که هیچ پاسخ منفیای نتواند بر شما اثر بگذارد و یا یحتّ پاسخ منفی را در ذهن خـود بـه عنـوان طـرد شـدن. نکنید
معنی این عواطف باعث میشود که احساس بیسابقهای از شادمانی ارتباط و با دیگران در شما نفوذ کند. با تغییر هر یک از عناصر «نظام اساسی ارزیابی» میتوانید به آسانی و فوریت هر یک از جنبههای زندگی خود را دگرگون کنید. آیا تاکنون برای گرفتن تصمی می مثلاً ساده شروع به ورزش، دچار شده مشکل اید؟ احتمال به زیاد شعلّت این بـوده اسـت که موضوع را بیش از حد پیچیده کرده توجّه و خود را ده به ها کار مقدّ ماتی کوچک ساخته معطوف اید مثلاً. بـا خـود فکـر کرده این: «اید کار دردسرهای زیادی دارد، باید با اتومبیلی به باشگاه بروم، پارک کنم، ورزش کنم، دوش بگیرم» غیـره و معذلک به وقتی کارهای سادهتری فکر کنید، می آنها را در مجموع ب ه صورت یک کار کوچـک ممجسّـ سـازید مـثلاً. اگـر خواهید می در رستورانی غذا بخورید یا کنار به مثلاً دریا بروید کافی است سوار اتومبیل شوید محلّ به و مورد نظر بروید! تفاوت در اعمالی که باید انجام شود بلکه، نیست در «نحو ة ارزیابی» آنهاست. برای تغییر در نحوة زندگی، نحوة ارزیابی را عوض کنید. تیقّفوم زار
بخش نهم
قطبنمای فردی
ارزشها و قوانین بخواهیم در زندگی خود به کمال رضایت برسیم، این کار یک راه بیشتر ندارد: «ابتدا ببینیم چـه چیـزی را بیش از همه میخواهیم یعنی عالی (ارزشترینها در نظر ما چیست) و آنگاه تصمیم قطعی بگیریم کـه بـر اساس معیارهای مورد قبول خود زندگی کنیم.» در جامع ة بشری، چه افرادی مورد ستایش و احترام جهانیان قرار میگیرند؟ آیا آنان همـان کسـانی نیسـتند کـه قویـاً بـه ارزشها ی مورد قبول خود پایبندند و نه فقط آنها را اظهار کنند، بلکه بر می اساس آن ارزشها زندگی مینمایند؟ هم ة مـا به مردان و زنانی که موضع مشخّصی بر اساس اعتقادات خود دارند احترام میگذاریم، حتّی اگـر بـا نظـرات آنـان دربـار ة اعمال نیک و بد موافق نباشیم. کسانی که فلسف ة زندگی و اعمالشان بر هم منطبق است و بـر پایـ ة باورهـای خـود زنـدگی کنند، می قدرتی انکارناپذیر دارند. هماهنگ شدن با اصول اعتقادی را هدف خود قرار دهید: آیا در حـال حاضـر کارهـایی انجام ادهید که ب می اصو لِ اعتقادیتان مطابق نباشند؟
اگر چنین است، بلافاصله در جهت اصلاح خود قدم بردارید. لحظهای بیندیشید: آیا به ارزش یا اصلی اعتقاد دارید که در زندگی خود مطلقاً آن را مراعات کـرده باشـید؟ چـه تـأثیر مثبتـی بـر زندگیتان داشته است؟ یکی از فیلمهایی که دیدهام مربوط به معلّمی «به نام جیم اسکالانته» است که به خوبی نشان میدهد اگر کسانی مهمتـرین ارزش مورد قبول خود را بشناسند و در راه آن تلاش کنند، به چه قدرت میهایی دست یابند. او عشق خود را به یادگیری، نه فقط با تعلیم، بلکه با نمایش زند ة کارهایی که امکانپذیر است به شاگردان خود منتقـل میکند. وی بـه نسـلی کـه «از دست رفته تلقّ» ی میشود یاد دهد می که نه فقط دشوارترین آزمون ریاضی را بگذرانند (کـ آری کـه فکـر میکردند قابـل انجام نیست) بلکه، آ می موزد که چگونه یکدیگر را ارزیابی کنند و کیفیت زندگی خود را برای همیشه بـالا ببرنـد.
تصـمیم قاطع او به بالا بردن معیارهای حیات، زندگی این افراد جوان را دگرگون میسازد. اگر شما همّت خود را صرف بالاترین ارزشها ی زندگی خود کنید، به انجام چه کارهایی قادر خواهید بود؟ اگر تیقّفوم زار اگر عشق، موفّقیت یا درستی در نظر شما دارای اهمّیت باشند، در ایـن صـورت بخشـی از نظـام ارزشـی شـما بـه حسـاب میآیند. ارزش، حالتی عاطفی است که تجربه کردن آن (به علّت لذّتی که به اعتقاد شما در برخواهد داشت) و یا اجتنـاب از آن (به علّت رنجی که میتواند به همراه داشته باشد) در نظر شما دارای اهمّیت است. هم میتصم ة ها ی ما ناشی از این دو اعتقاد است: چگونه عمل معیّنی ما را به سوی ارزشی لذّتبخش میکشاند؟ و آیـا ایـن عمل ما را از ارزشی رنجآفرین دور کند؟ می مهمترین احساس لذّتبخشی که در نظرتان ارزشـمند اسـت و دردناکتر نی احساسـی کـه بـ ه هـر قیمتـی از آن دوری میکنید کدام است؟ ارزشهای لذّتبخش را «ارزشهای جذبی» مینامیم. این ارزشها شامل عواطفی از قبیـل عشـق، خوشـی، آزادی، امنیـت، شور و آرامش فکری میباشند. ارزشهای دردناک (مثلاً انزوا، افسردگی و طرد شدن) به «ارزشها» دفعی ی معروفند.
وقتی تصمیمی میگیریم ایـن نکتـه را در نظر داریم که آیا اعمال ما سرانجام به رنج منتهی میشوند یا به لذّت. در روزهای آینده نه فقط حالات روحـی را کـه باعث هم تصمیم ة ها میشوند روشن خواهیم کرد لکه آنها راب، به ترتیب اهمّیت نیز مرتّـب خـواهیم سـاخت. مـثلاً ممکـن است در نظر شما، هم امنیت و هم ماجراجویی دارای اهمّیت باشد. اگر مشخّص شود که کـدام یـک در نظـر شـما اهمّیـت بیشتری دارند میتوانید تصمیم بگیریهایی د که شادمانیهای دراز مدّتی را به دنبال داشته باشد. علاوه بر ارزشهای دفعی و جذبی دو دسته ارزش دیگر نیز وجود دارند: «ارزشهای هدف» و «.» های وسیله ارزش به عنوان مثال ممکن است اتوموبیلتان دارای ارزش باشـد، امّـا در واقـع آن فقـط یـک وسـیله اسـت نـه هـدف. بـرعکس ارزشهای غایی (هدف) که به دنبال آن هست، دی حالاتی عاطفی هستند. مثلاً ممکن است اتومبیل پونتیاک به شـما هیجـان، اتومبیل بنز به شما اعتبار و حیثیت و اتومبیل ولوو به شما احساس اطمینان و امنیت بدهد.
به خاطر داشته باشید که در پشت هر تصمیمی نیروی محرّکهای است که همان «ارزش هدف» میباشد. متأسّـفانه بیشـتر مردم در تصمیمگیریهای خود به دنبال وسیله میروند و از آنچه بسیار مهمتر اسـت یعنـی هـدف نهـایی (انگیزههای عاطفی) غافل میمانند. شاید برایتان اتّفاق افتاده باشد که به ارتباط دوستانه با کسی علاق مند شده ه اید. بعد از مدّتی دریافتهاید کـه علاقهای بـه ادام ة آن ارتباط ندارید. دلیلش آن است که آن ارتباط دوستانه فقط وسیله بوده است نه هدف. آنچه واقعاً میخواستهاید از آن ارتباط به دست بیاورید، ارزشهای غایی مانند عشق، الفت، یا صـمیمیت بـوده اسـت. هـر نـوع ارتبـاطی منتهـی بـه ارزشها ی مهم نمیشود. باید بدانید که اینها هدفهای واقعی هستند و باید همیشه آنها را مدّ نظر داشته باشید.
یدرف یامن بطق یادتان باشد که ممکن است در زندگی هم ة ارزشها وسیلهٔ ای (پول، مقام، فرزند، رابطه) را داشته باشید و با وجـود ایـن احساس نارضایتی و بدبختی کنید. مادام که بر اساس عمیق ارزشترین ها ی غایی خود زندگی نکنید، هر چنـد بـه وسـایل گوناگون دست یابید امّا رضایت کاملی را که شایست ة شماست به دست نمیآورید. هر چند که بسیاری از حالات عاطفی را به عنوان ارزشها ی فردی در نظر میگیریم امّـا بعضـی از آنهـا بـیش از بقیـه در نظرمان عزیز هستند. این ارزشها که در جهت تأمینشان کوشش بسیار کنیم می ارزشها ی جذبی نامیده میشوند. ماننـد عشق، موفّقیت، آزادی، صمیمیت، امنیت، ماجراجویی، قدرت، شور و شعف، راحتی و سلامت جسمی. پس از آن که ارزشها ی خود را مشخّص کردید، سلسلهمراتب مناسبی برای آنها در نظر بگیرید.
راز موفقیت, آنتونی رابینز,راز موفقیت, آنتونی رابینز,راز موفقیت, آنتونی رابینز,راز موفقیت, آنتونی رابینز,راز موفقیت, آنتونی رابینز,راز موفقیت, آنتونی رابینز,راز موفقیت, آنتونی رابینز,راز موفقیت, آنتونی رابینز,راز موفقیت, آنتونی رابینز,راز موفقیت, آنتونی رابینز,راز موفقیت, آنتونی رابینز,راز موفقیت, آنتونی رابینز,راز موفقیت, آنتونی رابینز,راز موفقیت, آنتونی رابینز,راز موفقیت, آنتونی رابینز,راز موفقیت, آنتونی رابینز,راز موفقیت, آنتونی رابینز,راز موفقیت, آنتونی رابینز,راز موفقیت, آنتونی رابینز,راز موفقیت, آنتونی رابینز,راز موفقیت, آنتونی رابینز,راز موفقیت, آنتونی رابینز,راز موفقیت, آنتونی رابینز,راز موفقیت, آنتونی رابینز,راز موفقیت, آنتونی رابینز,راز موفقیت,
نظرات
نظری ثبت نشده.