هنگامی که از او پرسیدم که چه اتّفاقی باید بیفتد تا احساس موفّقیت کند، پاسخ داد: «کافی است صبح از جا برخیزم، به پایین نگاه کنم و ببینم که بر روی زمین ایستادهام. زیـرا هـر روزی را که بر روی این زمین زندگی کنم روزی بزرگ است!» در نظر شما کدامیک از این دو نفر موفّقترند؟ تیقّفوم زار مسلّماً ما میخواهیم از هدفها ی خود نیرو بگیریم، آیندهای مطمئن داشته باشیم و خود را بـه پـیش بـرانیم. امّـا در عـین حال باید یقین کنیم که در پشت هم ة ه این خواسته ا قوانینی داریم که بر اساس آنها میتوانیم هـر وقـت دلمـان خواسـت خوشبختی را احساس کنیم. برای اینکه احساس موفّقیت، امنیت و محبّت کنید چه اتّفاقی باید بیفتد؟ از کجا میفهمید که قانون شما تضعیفکننده است و باید عوض شود؟ قانون شما تضعیفکننده است اگر:
1. اجرای آن غیرممکن است. (ضوابط به قدری پیچیده یا متعدّد یـا خشـک باشـند کـه هرگـز نتوانیـد در زنـدگی برنـده شوید.)
2. این قانون به عواملی که در اختیار شما نیست بستگی داشته باشد. (مثلاً قرار باشد دیگران رفتار معیّنی نسـبت بـه شـما داشته باشند تا احساس رضایت کنید.).
3 را هها ی معدودی برای احساس خوشحالی و راهها ی بسیاری برای احساس بدحالی وضع کرده باشید. (مثلاً یک سلسـله از وقایع باید دقیقاً به ترتیب خاصّی اتّفاق بیفتد تا احساس خوشحالی کنید و هر اتّفاق دیگری باعث بدحالی است.) هماز اکنون سعی کنید که بر قوانین خود مسلّط شوید. به سؤالات زیر حتّیالمقدور به طور کامل پاسخ دهید. 1. در چه صورتی احساس موفّقیت؟ کنید می.2 در چه صورتی خود را مورد محبّت فرزندان و همسر خود و یا کس دیگری که برایتان اهمّیت میدارد دانید؟ 3. در چه صورت احساس اعتماد به نفس؟ کنید می
4. در چه صورت در هر یک از زمینههای زندگی، خود را عالی و درخشان احساس؟ کنید می هر رنجشی که در زندگی خود از کسی پیدا کردهاید، ناشی از قوانین فردی بوده است. در واقع ناراحتی شما بـه علّـت آن شخص نیست، بلکه از این جهت ناراحتید که او یکی از قوانین شما یا معیارهـا و اعتقاداتتـان را دربـار ا ة ینکـه هـر چیـزی چگونه باید باشد زیر پا گذاشته است. خود شما نیز ممکن است یکـی از قـوانین خـود را در مـورد شـیو ة رفتـار، تفکـر یـا احساس نقض کرده باشید. یدرف یامن بطق این بار که از کسی ناراحتی پیدا کردید به خاطر داشته باشید که ناراحتی شما مربوط به آن شخص نیست بلکه واکنشی در مقابل قوانین خودتان نسبت به آن وضعیت است. از خود بپرسید کدام «: یک مهمتر است: قوانین فردی من و یا روابط مـن با این شخص»؟
از این الگو برای احتراز از بگو مگوهای آزارنده استفاده کنید تا دریابید که میتوان به سرعت تضادها را برطرف کرد. اگر قوانین خود را به طور واضح اظهار نکنید، نباید انتظار داشته باشید که دیگران بر آن اسـاس رفتـار کننـد. اگـر حاضـر نباشید که خود را سازگار کنید و دستکم بعضی از قوانین دیگـران را، بپذیریـد نبایـد انتظـار داشـته باشـید کـه دیگـران قوانین شما را محترم بشمارند. در ضمن به خاطر داشته باشید که حتّی اگر قوانین خود را پیشاپیش روشن سازید باز هم ممکن است سوءتفاهمهـایی در این زمینه پیدا شود. به این دلیل است که ارتباط با دیگران تا این اندازه اهمّیت دارد. هرگز قوانین خود را روشن و مسلّم فرض نکنید. آنها را اظهار کنید. بعضی قوانین در نظر ما اهمّیت بیشتری دارند. آیا در زمین ة سلامت جسمانی قانونی دارید که مطلقاً آن را مراعـات کنیـد؟
این قانون بیچون و چرا را با چه کلماتی بیان کنید؟ خیلی می ها می: «گویند من هرگز نبایـد مـوادّ مخـدّر مصـرف کـنم.» از طرف دیگر ممکن است قوانینی باشد که گاهی آنها را زیر پا گذاشته سپس پشیمان شوید. مثلاً بعضیهـا مـی: «گوینـد بلـه بعضی از غذاها برای سلامتی من خوب نیست». من قوانین دهها هزار نفر را مطالعه کرده و به این نتیجه رسیدهام که قوانینی که با عبارت «خوب نیسـت» بیـان میشوند، شکستنی هستند و قوانینی که با عبارت «هرگز نباید» مشخّص میگردند بـه نـدرت شکسـته میشوند. قـوانین اخیـر را «قوانین آستانهای» مینامیم. آیا میتوانید بعضی از قوانین خود را به قوانین آستانهای مبدّل کنید تا از نتایج ناشی از تغییرات رفتاری بهرش منده وید. قوانین متعدّد، زندگی را تحمّلناپذیر میسازند. یادم میآید که در یـک برنامـ ة تلویزیـونی از بیسـت خـانواد ة پـنج نفـره دعوت شده بود. از هر خانواده پرسیدند: «چه عاملی برای حفظ سلامت خانواده از همه مهمتـر اسـت»؟
و بسـیاری از آنهـا پاسخ دادند: «قوانین فراوان نداشته باشید.» چرا؟ چـون در خانهای کـه ایـن همـه افـراد و شخصـیت در آن رفـت و آمـد، کنند می اگر قوانین فراوانی حاکم باشد، طبق قانون احتمالات هر ساعت ممکن است کسی یکی از قوانین را زیر پا بگذارد و اعصاب دیگران را متشنّج کند. آیا هب تر هک نیست قوانین معدود ولی پر یاهمّیت را مراعات کنیم؟ من میتوانم هب شما مهد اطمینان کـ ه در روابـط متقابـل هچ ره تعداد قوانین کمتر باشد خوشبختی بیشتر است. من مه قانونی برای شما دارم ه: نگـام وضـع قـوانین تـاز ة زنـدگی تیقّفوم زار لبخند بزنید!
از وضع قوانین و نترسید غیرعادّی قوانین قدی رامی در. بشکنید مه بگذارید بعضی از قوانینِ شـما دیوانـ هوار هب نظر آیند. تاکنون از قوانین فردی برای محدود کردن خویشتن و یا عقب نگ ه داشتن خود استفاد ه کرد هاید. چـرا بـرای چند هخند قانون مضحک را چاشنی آن نکنید؟ آه شما برای هاینک خود را مورد تمحبّ حس کنید، کـافی اسـت کـ ه انگشـت کوچک خود را حرکت هدید هالبت. این کار، غیرعادّی است. اما من هک باشم هک بگویم شما از هچ کاری تلذّ ببرید؟ یدرف یامن بطق
بخش دهم
کلیدهای توسعه و هویت
مرجع شما با سایر مردم جهان یکی چیست؟ از عوامل مهم که شما را از دیگران متمایز میکند، تجـارب شماست هر. عملی که زمانی انجام دادهاید، نه تنها در حافظـ ة آگـاه، بلکـه در نظـام عصـبیتان ثبـت شده است هر. که چه تاکنون دیده، شنیده، لمس کرده، و چشیده یا بو یدهی اید، در بایگانی عظیمـی که مغز نامیده میشود شده انباشته است. این خاطرات آگاه یا ناآگاه را «مرجع» می. نامیم برای اطمینان از درستی یا نادرسـتی هـر عقیدهای بـه ایـن تجـارب تکیـه حتّی کنیم، می اگر آن بسیار عقیده مهم باشد مثلاً (. اعتقاد چه و هستیم کسی چه اینکه به کارهایی از ما ساخته است.) چه تجاربی در شکل دادن بـه زنـدگی شـما مـؤثّرتر بـوده اسـت؟ در یکـی از سـمینارهای مـن، پـیش از ورود بـه جلسـه، پرسشنامهای به شرکتکنندگان داده میشود. در این پرسشنامه از شرکتکنندگان شده خواسته است که پـنج تجربـه را ةعقید به که خودشان بیشترین اثر را بر زندگیشان گذاشته است ذکـر کننـد.
جالـب اینجاسـت کـه بسـیاری از اشـخاص تجارب (یا مرجعهای) همانندی دارند، امّا نحو تفسیرشان و تعبیر ة از آن به کلّی واقعه با دیگری متفاوت است. دو نفر در جوانی پدرشان را از دست دهند می. یکیشان بر اثر ایـن واقعـه از ایجـاد هرگونـه رابطـ ة صـمیمانه بـا دیگـران خودداری میکند، در حالی که دیگری فردی بسیار اجتماعی و خونگرم میشود. پس آنچه که زندگی ما را شکل فقط نه دهد می خود مرجعها، تفسیری و تعبیر بلکه است که از آنها کنیم می. بزرگترین طرّ اح زندگی شما خودتان هستید، خواه به این موضوع توجّه کرده و خواه نکرده باشید. تجارب خـود را ماننـد پارچ ة بزرگی در نظر آورید که میتوانید آن را مطـابق هـر الگـویی کـه دوسـت داریـد، ببریـد و بدوزیـد و هـر روز کـه میگذرد، نخی به تار و پود این پارچه افزوده میشود. آیا این پارچه را به صورت پردهای مـی در آوریـد تـا در پشـت آن فرق تیقّفوم زار پنهان شوید یا اینکه از آن قالیچهای جادویی میسازید تا با آن اوج به ملکوت پرواز کنید؟
آیا ایـن پارچـه را چنـان طـرح که کنید می خاطرات و مثبت نیروبخشتان در مرکز این شاهکار واقع شود؟ اکنون مدّتی وقت صرف و کنید پنج خاطره را که بیش از بقیه در شکل دادن شخصیت به تان اثر داشته اسـت بنویسـید. نـه واقعه فقط را تشریح بلکه کنید نحو ة اثری را هم که بر شما داشته است بنویسید اگر. آن خاطره طوری است که اثر منفی داشته است، بلافاصله آن را طوری دیگر کنید؛ تعبیر هر به که تعبیری نظرتان میرسد این. کار ممکـن اسـت تـا حـدودی نیازمند ایمان باشد. ممکن است به نگرشی نیاز داشته باشد که تاکنون به نسبت آن توجّه بی بوده. اید به فقط خـاطر داشـته باشید که در هر یک از تجارب انسانی، ارزشی نهفته است. برای انجام هر کاری، به احساس اطمینان نیاز سرچشم. داریم ة این احساس نیرومند «، اعتماد به نفس» مرجعهای ماسـت. امّا اگر هیچ تجربه (یا) مرجعی برای انجام کاری نداشته باشیم چگونه میتوانیم با اطمینـان بـه انجـام آن بپـردازیم؟ بایـد دانست که ما محدود به تجارب واقعی خود بلکه نیستیم،
قدرت تخیّل ما، منبعی پایانناپذیر برای کمک به ماست. به یاد داشته باشید، «اینکه علّت راجر بانیستر» توانست رکورد «یک مایل در چهار» دقیقه را به دست آورد آن بود قـبلاً که بارها آن را در عالم خیال تجربه کرده و با چشم دل، دیده. بود او آنقدر شکستن رکورد را در خیال خـود مجسّـم کـرده بود که مرجعهایی در ذهن او ایجاد سپس و شده ایمانی در او به وجود آمده بود که تواناییهای جس می بالقوّ هاش را فعّـال کرده بود. قدرت ده تخیّل، بار نیرومندتر از نیروی اراده است. اگر این نیرو را آزاد سازید، چنـان حـسّ اعتمـاد بـه نفـس متجسّـ و قویای در شما ایجاد میشود که هم ة محدودیتهای گذشته را میدر نوردید. «آندره آغاسی به اخیراً» من میگفت که وی در سن ده سالگی، هزاران بار در تورنمنت «تنیس ویمبلدون» شرکت کرده و برنده شده است…! البته در عالم خیال. متجسّ واضح و مداوم پیـروزی، اعتمـاد بـه نفـس او را زیـاد کـرد تـا سـرانجام در تابستان 1992 توانست به رویای خود جام عمل ة بپوشاند.
راز موفقیت, آنتونی رابینز,راز موفقیت, آنتونی رابینز,راز موفقیت, آنتونی رابینز,راز موفقیت, آنتونی رابینز,راز موفقیت, آنتونی رابینز,راز موفقیت, آنتونی رابینز,راز موفقیت, آنتونی رابینز,راز موفقیت, آنتونی رابینز,راز موفقیت, آنتونی رابینز,راز موفقیت, آنتونی رابینز,راز موفقیت, آنتونی رابینز,راز موفقیت, آنتونی رابینز,راز موفقیت, آنتونی رابینز,راز موفقیت, آنتونی رابینز,راز موفقیت, آنتونی رابینز,راز موفقیت, آنتونی رابینز,راز موفقیت, آنتونی رابینز,راز موفقیت, آنتونی رابینز,راز موفقیت, آنتونی رابینز,راز موفقیت, آنتونی رابینز,راز موفقیت, آنتونی رابینز,راز موفقیت, آنتونی رابینز,راز موفقیت, آنتونی رابینز,راز موفقیت, آنتونی رابینز,راز موفقیت, آنتونی رابینز,راز موفقیت,
نظرات
نظری ثبت نشده.