راه حضور سرمایههای خرد در اقتصاد کلان
یادداشتی از دکتر محمد حسین ادیب
از رییس بانک مرکزی انگلستان سوال شد که بزرگترین ریسک در اقتصاد جهان طی سه سال آینده کدام خواهد بود؟ و او در پاسخ بر این تاکید کرد که موسسات مالی سایه در محیط اقتصاد جهانی بزرگترین عامل بحران طی ۳سال آینده خواهند بود. بر اساس مطالب او موسسات مالی سایه در وضع موجود ۷۲هزار میلیارد دلار دارایی دارند؛ در حالی که دارایی آنها در سال ۲۰۰۰میلادی فقط ۲۰هزار میلیارد دلار بوده است. باید توجه کنیم که رشد اقتصادی جهان سالانه ۵/۱ درصد است و رشد موسسات مالی در سایه بیش از رشد اقتصادی جهان بوده و این در برخی از کشورها وضعیت نگرانکنندهای را به وجود آورده است.
در چین در سال ۲۰۱۲، به دارایی موسسات مالی در سایه ۶۰درصد اضافه شده است که کاملا نشان میدهد حبابیست. رییس بانک مرکزی انگلستان پیشبینی میکند موج ورشکستگی در موسسات مالی سایه طی سالهای آینده به کانون اصلی بحران در دنیا تبدیل شود. تولید ناخالص ملی دنیا در سال گذشته ۶۴هزار میلیارد دلار بوده است و مقایسه دارایی ۷۲هزار میلیارد دلاری موسسات مالی سایه با تولید ناخالص ملی دنیا نشان میدهد که موسسات مالی سایه بیش از تولید ناخالص ملی دنیا رشد کردهاند. در توضیح چیستی موسسات مالی سایه باید گفت این موسسات واحدهایی هستند که عملیاتی شبیه عملیات بانکی انجام میدهند، اما بانکی نیستند. مهمترین موسسات مالی سایه صندوقهای بازنشستگی هستند که این صندوقها ۲۰هزار میلیارد دلار دارایی دارند.
علاوه بر موسسات بازنشستگی، صندوقهای سرمایهگذاری دومین بخش از موسسات مالی سایه را تشکیل میدهند و موسسات مالی سایه مهمترین تامینکنندگان مالی بورسهای جهانی به شمار میروند. در واقع اگر موسسات مالی سایه دچار بحران شوند، مهمترین منبع تغذیه بورسهای جهانی دچار بحران شده است. فهم من این است که پیشبینی رییس بانک مرکزی انگلستان نزدیک به واقع است و طی حداکثر ۳ سال آینده فروپاشی مالی دیگری در جهان اتفاق خواهد افتاد که به مراتب وسیعتر از فروپاشی سال ۲۰۰۸ است و این حیات بورس در محیط اقتصاد جهانی را تحتالشعاع قرار میدهد.
اما اگر بخواهیم این بحث را به اقتصاد ایران منتقل کنیم و ببینیم اقتصاد ایران حامل چه ریسکهایی در این زمینه است؛ باید بگوییم بر بیماری هلندی سه ویژگی مترتب است و امروز من میخواهم به ویژگی چهارمی اشاره کنم که به آن پرداخته نشده است. بیماری هلندی ویژگی کشورهاییست که مواد خام صادر میکنند وبعد، این مواد خام باعث رشد اقتصادی میشود، اما رشد اقتصادی باعث رشد تولید نمیشود. در کتابهای کلاسیک مینویسند که بیماری هلندی باعث میشود که نرخ ارز به گونهای تعیین شود که تولید داخلی غیراقتصادی شود. در گام دوم، بیماری هلندی اشتغالزا نیست.
بنابراین کشورهای نفتخیزی که جمعیت انبوه دارند با درآمدهای نفتی نمیتوانند شغل ایجاد کنند. ویژگی سوم بیماری هلندی این است که درآمدهای نفتی نوسان میکنند. به هنگام افزایش درآمدهای نفتی حبابهای قیمتی ایجاد میشود و به هنگام کاهش درآمدهای نفتی حبابهای قیمتی میترکد. بنابراین ویژگی سوم بیماری هلندی، نوسان در بازارهای سرمایه است و در دوران کاهش درآمدهای نفتی، بازار سرمایه دچار افت شدیدی میشود. اما ویژگی چهارم بیماری هلندی را که به آن شاره نشده، میتوان غیراقتصادی شدن حضور سرمایههای خرد در محیط اقتصاد کلان دانست.
هر چه از سال ۱۳۸۰ به زمان فعلی نزدیک میشویم سرمایههای خرد چه در بخش تولید چه در بخش توزیع به صورت خویشفرما امکان کمتری برای حضور در بازار پیدا میکنند. به گونهای که الان که این یادداشت را میخوانید تقریبا اکثر راههای ایجاد ارزش افزوده در اقتصاد بسته است و تنها راه سپردهگذاریست. این که در بیش از ۹۰درصد موارد اقتصاد به این نتیجه رسیده است که فقط سپردهگذاریست که سودآور است، به صورت غیرمستقیم واجد و حاوی این پیام است که حضور سرمایههای خرد در اقتصاد به صورت خویشفرما غیراقتصادیست. بر این اساس سرمایههای خرد به سمت واحدهای بزرگ هدایت میشوند.
در واقع، بیماری هلندی در دوران بلوغ خودش تنها با جذب سرمایههای خرد به وسیله سرمایههای کلان است که میتواند به حیات خودش ادامه دهد. در اقتصاد ایران، بورس چون آن جایگاه لازم را نداشت، سرمایههای خرد به جای جذب در بورس، جذب در موسسات مالی و بانکها شدند. پس از آنکه حضور سرمایه خرد به صورت خویشفرما در بازار به مرور غیراقتصادی شد، موسسات مالی سایه و بانکها در ایران به سرعت رشد کردند. اما بانکها منابع ناشی از جذب سپردههای خرد را عمدتا وارد بخش مسکن کردند. منطقه ۲۲ و منطقه یک تهران نماد حضور سرمایه مالی در بخش مسکن است.
میزان ورود منابع به بخش مسکن بسیار بیش از توان جذب این بخش بوده است و این باعث ایجاد حباب در بخش مسکن شده است. به گونهای که قیمت خانه کلنگی در تهران نسبت به سال ۱۳۶۳ هزار برابر شده است. سرمایه مالی یا موسسات مالی وبانکها و صندوقهای سرمایهگذاری و بازنشستگی منابع جذبشده از سرمایههای خرد را وارد بخش مسکن کردهاند و در این بخش نوعی حباب به وجود آمده است. این حباب هماکنون در بازار مسکن تهران خالی شده است.
بخشی از این منابع هم وارد بورس شده است و ارزش بازار بورس را به ۴۲۵هزار میلیارد تومان در ۱۵دی ۱۳۹۲ افزایش داده است. اکنون ارزش بازار نسبت به ۱۵دی ۱۳۹۲ ۶۶درصد کاهش پیدا کرده است و کاهش ۶۶درصدی ارزش بازار گواه خالیشدن حبابهاییست که به وسیله سرمایه مالی وارد بورس شده است. در یادداشت بعدی خود در مجله به تحلیل نتایج دیگر این روند و آینده سرمایهگذاری در بازارهای مختلف خواهم پرداخت.
بهترین راه سرمایه گذاری با پول کم,بهترین سرمایه گذاری در ایران در سال ۹۵,بهترین سرمایه گذاری در سال ۹۵,بهترین راه سرمایه گذاری در سال ۹۵,بهترین راه سرمایه گذاری با پول کم,بهترین سرمایه گذاری در ایران در سال ۹۵,بهترین سرمایه گذاری در سال ۹۵,بهترین راه سرمایه گذاری در سال ۹۵,بهترین راه سرمایه گذاری با پول کم,بهترین سرمایه گذاری در ایران در سال ۹۵,بهترین سرمایه گذاری در سال ۹۵,بهترین راه سرمایه گذاری در سال ۹۵,بهترین راه سرمایه گذاری با پول کم,بهترین سرمایه گذاری در ایران در سال ۹۵,بهترین سرمایه گذاری در سال ۹۵,بهترین راه سرمایه گذاری در سال ۹۵,
نظرات
نظری ثبت نشده.