مقالات رهایی از افکار مزاحمروش شگفت انگیز رهایی از افکار مزاحمرهایی از افکار مزاحمرهایی از افکار مزاحمرهایی از افکار مزاحمرهایی از افکار مزاحمرهایی از افکار مزاحم
رهایی از افکار مزاحم و توهمات آزار دهنده
در مورد افکار و توهمات بسیار آزار دهنده نسبت به عقایدی که دارم که به صورت کاملا غیر ارادی وارد میشود وا باعث آزار روحیم میشود
با سلام و تشکر به خاطر ارتباط تان با این مرکزبه نظر می رسد که با توجه به برخی نشانه های ذکر شده ، از نوعی وسواس فکری (از نوع ضعیف تر) برخوردار هستید.
اگر این احتمال در مورد شما صحیح باشد ، پاسخ ذیل را که برای مبتلایان به وسواس فکری اراسال شده ، برای تان می فرستیم.
وسواس یکی از واکنشهای عصبی است که معمولاً به دو شکل وسواس فکری و وسواس عملی بروز میکند.
وسواس فکری عبارت است از یک سلسله افکار پوچ و بیهوده تکراری، که گرچه بیمار به بیهودگی آن اطمینان دارد، ولی برای جلوگیری از آن نمیتواند اقدامی کند.
وسواس عملی عبارت است از یک رشته رفتارهایی که قطع نظر از منطقی نبودن آنها، جنبه تکراری به خود میگیرد.(۱)
شما تنها فردی نیستید که از این گونه افکار مزاحم و تکراری رنج میبرید، بلکه افراد زیادی هستند که دچار این گونه افکار یا مشابه آن هستند؛ ولی این که سعی کردهاید با چارهجوییهای مختلف آن را درمان کنید، گام مهمی را برداشتهاید.
شرط اساسی کنترل و درمان این گونه افکار مزاحم، همکاری صمیمانه و نزدیک شماست؛ بنابراین باید با تمام قدرت و توان و انجام دستور عمل های ارائه شده ، بر آن مسلط شوید. از نفوذ آن افکار جلوگیری کنید. نباید گمان کرد که با اولین قدم و بدون پیگیری مستمر، میتوان یک شبه، همه آن افکار را از ذهن خود دور کرد.
اغلب مبتلایان به وسواس فکری، افکار بیهوده یا وحشتناکی در ذهن خود به وجود میآورند که این افکار در چرخهای بی پایان، مرتب تکرار میشود.
بعضی از مبتلایان، مشکل خود را پنهان نگه میدارند . گاهی دور از چشم دیگران چندین ساعت را صرف افکار خود مینمایند ، اما خوشبختانه با ارسال نامه به طرح موضوع پرداختهاید و در واقع تصمیم به حل و درمان آن دارید.
پس نیمی از راه درمان را که شناخت بیماری و عزم بر درمان آن است پیمودهاید. در ادامه و حل کامل مشکل باید بدانید که درمان وسواس فکری و عملی، نیاز به صبر و حوصله و پشتکار دارد. انتظار حل و درمان یک شبه آن را نداشته باشید، پس راهکارهایی را که ارائه میشود، با دقت مورد توجه قرار دهید و ارزیابی و نتیجه آن، نیز میزان پیشرفت خود در مهار وسواس را در مکاتبه بعدی مشخص فرمایید.
قطعاً به ضررهای وسواس فکری آگاهید، که عبارتند از: اتلاف وقت، عدم توانایی در تمرکز حواس، بازماندن از کارهای اصلی، خسته شدن ذهن، عدم تعادل روانی، بی حوصله شدن برای فکر کردن درباره موضوعات مهم و اساسی زندگی و تحصیلی.
نیازی به شرح و بسط این پیامدها نیست، پس هر چه زودتر باید به راهکارهای عملی جهت مقابله با وسواس فکری بیندیشید که عبارتند از:
۱ – بازسازی شناختی:
درمان وسواس فکری به تصمیم و همت شما بستگی دارد. در این جهت کسی جز خودتان نمیتواند به شما کمکی بنماید. امام علی(ع) میفرماید: «کسی که در اصلاح خود کمک نکند، دیگری نه مانع بروز مشکلات او میشود و نه او را به سوی رشد و خیر میکشاند».(۲)
باید کمر همت را ببندید و با اتکا به تواناییهای خود وارد عمل شوید و نسبت به درمان بیماری خویش امیدوار باشید.
۲ – شفاف کردن افکار:
برای مقابله با افکار انحرافی باید اندیشه خود را پالایش کنید و ابهام زدایی نمایید. امام علی(ع) میفرماید: «به دلیل شفافیت افکار ملائکه، آنان به وسواس فکری مبتلا نمیشوند».(۳)
اگر شبهه و سؤالی در ذهن خود نسبت به خدا و یا اولیای الهی دارید، بدون واهمه آنها را مطرح نمایید و در پی پاسخ برآیید.
۳ – متمرکز شدن بر افکار مطلوب:
برای رهایی از افکار ناخواسته، لازم است افکار خوشایند را جایگزین کنید. توجه به افکار معقول و تقویت و تمرکز آن به وسیله تکرار زبانی، شما را از افکار مخرّب و آزاردهنده باز میدارد. پیامبر اکرم(ص) میفرماید: «کسی که مبتلا به وسواس فکری است، سه بار ایمان به خدا و رسول را به زبان تکرار کند (آمنت بالله و رسوله) که آن وسواسی از بین میرود».(۴)
روش شگفت انگیز رهایی از افکار مزاحمرهایی از افکار مزاحمرهایی از افکار مزاحمرهایی از افکار مزاحمرهایی از افکار مزاحمرهایی از افکار مزاحم
۴ – ذکر زبانی:
شخصی از امام صادق(ع) در مورد وسواس و شک سؤال کرد، حضرت فرمود: «لا شی فیها، تقول لا اله الا الله؛ این وسواس و شک مشکلی ندارد. هر گاه به وسواس فکری مبتلا شدی، لا اله الا الله بگو».(۵) با این ذکر و تغییر حالت دادن، از فکر تکراری رهایی مییابید.
۵ – تقویت اعتقادات مذهبی:
«کول جی آر» با مرور بر زندگی «مارتین لوتر» رهبر مذهبی شهیری که مبتلا به وسواس فکری بود، اظهار داشت که اعتقادات مذهبی «لوتر» نقش بسیار مهمی در کنار آمدن او با نگرانیها و ناراحتیهای درونی ناشی از وسواس داشته است.
۶ – ورود افکار منحرف را به ذهن دراختیار خود بگیرید تا این افکار ناخواسته به ذهن شما وارد نشود. به این منظور برای فکر در این امور، ساعت خاصی تعیین کنید، یعنی
با خود عهد ببندید که زمان فکر کردن درباره موضوع وسواس، ساعت خاصی باشد.
در طول روز هرگاه اوهام و افکار وارد ذهن تان شد، به خود بگویید: زمان فکر کردن فلان ساعت است. در زمان مقرر مدتی را به فکر کردن درباره آن موضوع اختصاص دهید، تا در طول روز ذهن تان مشغول آن نشود. البته زمان اختصاصی را به تدریج در طی (مثلاً سی روز) روزی یک دقیقه کم کنید تا به صفر برسد.
۷ – هر روز به خود تلقین کنید که من قادرم افکار ناخواسته را کنار بگذارم. تلقین یکی از راههای مبارزه با افکار منفی است.
نکته مهم و قابل توجه آن است که از افکار ناخواسته و مزاحم، احساس وحشت و نگرانی نکنید . بدانید که آنها موجب کفر نمی شود و اصلاً گناه نیست، بلکه یک نوع بیماری است که باید درمان شود. پس اثر وضعی (نجاست) و اثر تکلیفی (گناه و کفر) ندارد.
پیامبر اکرم(ص) فرمود: «از امت من هر چه که در ذهن شان خطور میکند، عفو شده است، تا وقتی که آن را به زبان جاری نکرده و عملی انجام نداده باشند».(۶) یعنی عمل تان طبق افکار کافرانه و آلوده نباشد. نسبت بد دادن در ذهن و یا تصویر نادرست ایجاد کردن، هیچ کدام از نظر فقهی گناه محسوب نمیشود. البته از نظر اخلاقی پسندیده نیست.
افسوس خوردن مشکلی را حل نمیکند، بلکه اعصاب شما را ضعیفتر میسازد. با صبر و بردباری و با یاری جستن از خدا و توسل به اهل بیت(ع) و انجام راهکارهای ارائه شده، از افکار منفی رها خواهید شد.
پینوشتها:
۱٫ دکتر شکوه نابینژاد، رفتارهای بهنجار و ناهنجار، ص ۱۶۲٫
۲٫ نهج البلاغه، فیض الاسلام، خطبه ۸۹٫
۳ . همان، خطبه ۹۰٫
۴ . کنزالعمال، حدیث ۱۲۴۵٫
۵ . کافی، ج۲، ص ۴۲۴٫
۶ . بحار الانوار، ج۶۶، ص ۴۲٫
http://www.pasokhgoo.ir/
در ادامه بخوانید:
مقالات مثبت اندیشی
روشی شگفت انگیز برای مثبت اندیشی و رهایی از افکار منفی
دانلود رایگان فایل های آموزشی
تجربیات مشتریان گروه آموزشی الهی
هیپنوتراپی چیست؟
دانلود رایگان فایل های انگیزشی
تست های روانشناسی
یک سال پیش یه اشتباه کردم، تقصیر یه آدم بی وجدان بود اما مقصر اصــــلی خودمم خودم، طی گذشت این یک سال تا همین امروز زجر کشیدم از دست افکارم، افکاری که خودم خوب میدونم بیشتر حالت توهم داره یعنی در اصل خیلی بزرگ تر از چیزی که حقیقت داره تو ذهنم ساختم شاید کشی باور نکنه اما من هر روووز به این موضوع فکر کردم حتی خودمم باورم نمیشه اما من یک ساله که هر روز یه موضوع تو ذهنم تکرار و تکرار شده حس عذاب وجدان و خیانت به خودم و ناپاکی و… هزاران حس منفی هم کنارش، من هرگز نمیتونم اصل ماجرا رو واضح و شفاف برای کسی بگم هیچوقت و هرگز. دارم تاوان پس میدم؟ بسه خسته شدم.
یه وقتایی از دست خودم عصبانی میشم و یک بار که فرصتی پیدا کردم و تنها شدم حسابی سر خودم داد کشیدم که بسه.
؟؟؟؟؟؟؟
درود برشما
تازمانیکه خودمون روقربانی و مظلوم بدونیم داخل یکچرخه باطل گیر میوفتیم.
فراموش نکنیم که :
هر اتفاق بدی که تو زندگیمون میوفته ممکنه تنبیه بخاطر اشتباهات فعلی یا گذشته (کارما) خودمون باشه.
هر اتفاق بدی که تو زندگیمون میوفته ممکنه یک امتحان از طرف خداوند برامون باشه تا معلوم بشه چند مرده حلاجیم! به خدا نزدیکتر میشیم؟ از خدا دورترمیشیم؟
هر اتفاق بدی که تو زندگیمون میوفته ممکنه یک یک درس ارزشمند باشه ونتیجه انتخاب و تصمیم اشتباه خودمون باشه.
موفق باشید
درود بر شما”امّا بعد:متاسفانه این برهه از زمان”و خصوصا در کشور طاعون زده ما” نهادینه شدن خیل مشکلات اجتماعی از جمله”مسائل اقتصادی و فرهنگی و رخدادهای سیاسی که امروز به چالشی برای انهدام سرمایه انسانی و خصوصا جوانان ما شده”که هر لحظه رنگی متغیّر به خود میگیرد و لاجرم فکر و روان ملتی را که با مشکلات عدیده اجتماعی تضعیف شده را مصادره به مطلوب دشمن میکند”مشکلات روحی و روانی را میتوان از شایع ترین نوع بیماریها و وضعیت قرمز جامعه خواند”که از قضا این نوع از مشکلات رابطه مستقیمی با وضعیت کلی جامعه دارد”و اگر جامعه را تفسیر بر افرادی کنیم که آحاد آنها اجتماع کشور را بنیان میکنند”به پر رنگتر بودن نقش خانواده خواهیم رسید که متاسفانه امروزه گونه ای در حال انقراض است”و سن و حال و هوای ازدواج نیز دستخوش مشکلات کثیریست که متاسفانه دستگاهها و مسئواین حکومتی از روی محبت”برای مردم به ارمغان آورده اند.بنظر من بجای یافتن راهکارهایی برای خفیف تر کردن و تسکین های چند ساعته”باید در پی راهی برای ریشه کن کردن این معضلات بود.و اصولا و قاعدتا”پیشگیری و درمان و اعمال تغییر و اصلاح در هر موضوعی وابسته به شناخت کلی از آن مسئله است”و تا شناخت کلی و جامعی از آن در دسترس نباشد”تقریب به رفع و هدم آن غیر ممکن است”که متاسفانه برخی از نهادهایی که ظاهرا در مسیر اصلاح این معضلات گام برمیدارند”موجب ازدیاد و مستور شدن این مشکلات روحی در بطن شخص” و گمشدن راه تحلیلی و تفهیمی شخص از اصل این ماجرا و راهای مقابله با آن میشوند”بطوریکه هر چیزی را مربوط به دین و مذهب میدانند”و اصولا مشکلات روحی را فقط به مسائل اعتقادی ارجاع میدهند”در حالیکه خود به نیکی میدانند که متاسفانه امروزه در جامعه ما”حد اعظمی از قشر جوان اصلا اعتقادی به دین و مذهب ندارند”و بنظر من شایع تر شدن این فاجعه بزرگ” فعالیتهای شبانه روزی دشمن برای مخدوش کردن چهره دین با تولید فرقه های تکفیریست و از آن مهمتر بخش اعظم ریزش این خط فکری و اعتقادی ماحصل و نتیجه و بازتابی از اعمال و منهج رفتاری برخی از مسئولین و افرادیست که خود را داعیان دین و مسائل اعتقادی میدانند”که متاسفانه این ریزش اعتقادی در بین جوانان ما روز به روز مشهودتر و ملموس تر از پیش است و در مکتب عقلاء انکار و کتمان آن اصلا امری خلاف عقل و مغروضانه است که بنظر من متاسفانه “تا دهه هایی دیگر”اصلا چیزی موسوم به دین و مذهب در کشور ما وجود خارجی نخواهد داشت و امروز نیز بیشترینه ی این مسائل اعتقادی تنها در میان خانوارها و افراد سنتّی است که با تغییر نسل روز به روز روند آن رو به کاهش و تضعیف است.”. حالکه امروز منبع صحیحی برای شناخت و فرهنگ سازی مقابله با این معضلات بسیار محدود است و در نتیجه چنانچه خود میدانید که امروز واژه ی روانشناس و روانپزشک برای افراد جامعه ما”به سبّ و لعن و یا توهینی مبدل شده”که به زعم هر کس مراجعه به روانشناس تنها”ملزم بر جنون و دیوانگیست”و این مشکل فرهنگی راه حل این معضلات را ناممکن ساخته و خواهد ساخت.و در کل مشکلات روحی و فکری”زاده شرایط مادی و معنوی هستند که فرد در آن حضور دارد”که تنها روش مقابله با آن از بین بردن ریشه ای مسائلی است که به این نوع از تشنج های روحی و روانی دامن میزنند. من به شخصه”سالهاست که با این نوع از مشکلات مراوده دارم و این مشکلات بواسطه حرفه کاری من روز بروز بزرگ و ژرف تر میشود”و از آنجاییکه من حرفه سیاه و جانگداز ترانه سرایی وموسیقی را بصورت حرفه ای دنبال میکنم و علاوه بر آن کار نویسندگی در قالبهای هنری مثل:نمایشنامه و سناریو را انجام میدهم”نمود و بازتاب های منفی این حرفه را ملموسا در روان خود احساس میکنم”بصورتی که وقتی شما در حال نوشتن ترانه متن یک فیلم و یا سریال درام و عاشقانه و عاطفی واجتماعی هستید”ناخودآگاه در بافت شخصیتهای زشت و زیبای داستان غرق میشوید”و یا اگر سناریویی در قالب پدیده های عاطفی و اجتماعی که مختوم به مرگ و نیستی و مشکلات عدیده انسانی هستند را بسط و نگارش میکنید”لاجرم فکر و ذهن شما را به سوی همزاد پنداری و یا همذات پنداری با شخصیت ها و کاراکترهای آن مجموعه”سوق خواهد داد”که من بتجربه تصریح میکنم که این نوع از مشکلات روحی بزرگترین چالش ها برای ضربه زدن به روحیات افراد و در نتیجه تاراج هویت اصلی افراد است.و صد البته که من نمود این معضلات را در بین هم صنف ها و همکارهای خود نیز به وضوح حس میکنم و غالبا چهره و شخصیتی که از یک شاعر یا نویسنده در ذهن افراد جامعه نهادینه شده”فردی مغموم و افسرده با عینکی بزرگتر از صورت”و موهایی ژولیده و محاسن و ریش بلند”است که متاسفانه این امر تیغ خود را بر پیکره و ریشه هنر و هنرمند”عرضه میدارد که تا کنون راهی برای مقابله با این معضل بزرگ اما کوچک شمرده شده”چاپ و اختراع نشده”و از آنجاییکه تفسیر درستی از واژه(مشکلات فکری و اجتماعی)) در لغتنامه دهخدایی که در کتابخانه های مسئولین ما وجود دارد نشده”پس درخت بی بار این مشکل مومنانه در حال قد کشیدن است که در ابتدا خود فرد را مورد حمله قرار میدهد و اگر فرد را عضوی از یک جامعه بدانیم”پس باید این مشکل را یک مشکل اجتماعی تلقی کنیم”و اصولا هنر بازتابی از مواضع و موجودیت های پیرامون یک هنرمند است که همگام با شکل و حال جامعه ای که آن فرد در آن بسر میبرد”متغیّر است”و فکر میکنم امروز برخی از دست اندرکاران شاخه های هنری”سیبل تیر این مشکل هستند”که من بشخصه سالهاست با این آفت ریشه خوار”همبسترم”که در کل جرح و هدم مشکلات روحی افراد بخصوصو قشر آسیب پذیر جوان”تنها و تنها در گرو بهبود و پاکسازی مواضع و سنگرهاییست که این معضلات در پس آن کمین میگیرند”و بدون فرهنگسازی و واکسینه کردن و تعمید جامعه و محیط در تمام شاخه های اقتصادی فرهنگی و سیاسی و در کل” اجتماعی”راه به هیچ جایی نخواهد برد.والسلام.
دوست عزیز سلام
تازمانی که خودتون رو قربانی شرایط بیرون بدونید راه به هیچکجا نخواهید برد. باید مسئولیت زندگیتون رو خودتون بطور ۱۰۰ درصد بعهده بگیرد و باور کنید که میتونید بدون توجه به اتفاقات و شرایط بیرون خودتون زندگی دلخواهتون رو بسازید. میدونم که قبول این مسئله کار راحتی نیست. اما راه درست اینه و راه دیگه ای نیست!
نویسنده ها و کار گردان ها و ترانه سراها و خواننده ها بار کارمای زیادی رو به دوش میکشند چون دارند برای روح و روان مردم خوراک فکری تولید میکنند . خدا به داد هممون برسه با این مشکلات و انرژی های منفی که داریم تولید میکنیم و ….
لازم نیست که همه مثبت اندیش بشند تا دنیا بهشت بشه ، چون این اتفاق نخواهد افتاد و نباید هم بیافته ….
اما من و شما در حرفه خودمون میتونیم به اندازه توانمون کار مثبتی بجا بگذاریم. روی خودتون کار کنید ، بهتون قول میدم که کم کم از محیط های منفی و آدم های داغون دور میشید و محیط های جدید و آدم های جدیدی رو تجربه میکنید. دوباره تکرار میکنم” روی خودتون کار کنید، روی افکار و باور های خودتون کار کنید”
شما قربانی شرایط نیستید ، اگر مشکلات و گرفتاری های زندگیتون به اندازه یک کشتی بزرگه ، اینو بدونید که رحمت خدا به اندازه اقیانوس بیکران و گسترده هست. اینکه چطور خدا قراره کمکتون کنه نمیدونم ، اما مطمئنم که اگر از خودش یاری و کمک بخواین و منتظر پاسخ باشید ، حتما راهنمایی ها و کمک ها از راه میرسند…
شک نکنید
اردتمند شما
مرتضی الهی