ضمیر ناخودآگاه زیگموند فروید-۳
۳ . احساسات ناخودآگاه
بحث فوق را به ایده ها و افکار محدود کرده ایم، اکنون باید پرسشی دیگر را پیش بکشیم که پاسخ دادن به آن، مسلّماً به تدقیق دیدگاههای نظری ما کمک می کند. گفته ایم که ایده های آگاه و ناخودآگاه وجود دارند، لیکن آیا کششهای غریزی و عواطف و احساساتِ ناخودآگاه هم وجود دارند؛ یا در این مورد شکل بخشیدن به آمیزه هایی از این نوع بی معناست؟
من اعتقاد دارم که در واقع برنهاد صفات آگاه و ناخودآگاه برای غریزه به کار بردنی نیست. هیچ وقت امکان ندارد که غریزه ابژه آگاهی باشد تنها بازنمودِ آن غریزه است که می تواند ابژه آگاهی باشد. وانگهی حتی در ضمیر ناخودآگاه هم هیچ غریزه ای نمی تواند از طریقی به جز یک ایده یا فکر معرفی شود. اگر غریزه خودش را به ایده ای وصل نکند یا خود را به منزله حالتی متأثر ظاهر نکند نمی توانیم هیچ چیز در مورد آن بدانیم. مع الوصف وقتی که از یک کشش غریزی ناخودآگاه یا از کشش غریزی سرکوب شده حرف می زنیم، دقیق نبودن شیوه بیانمان ضعفی بی ضرر است، زیرا منظورمان از یک کشش غریزی نمی تواند چیزی باشد مگر بازنمود فکریِ آن چیزی که خود امری ناخودآگاه است، چون هیچ تعبیر دیگری مدّ نظر قرار نمی گیرد.
شاید انتظار داشته باشیم که پاسخ به مسأله احساسات، عواطف و تأثرات ناخودآگاه بسیار ساده و بدیهی باشد. مگر ماهیت عاطفه این نیست که از آن آگاه باشیم و به عبارت دیگر برای آگاهی مفهوم و شناخته شده باشد؟ به همین دلیل شاید امکانِ اسنادِ ناخودآگاهی به هیجانات و احساسات و عواطفی که با آنها درگیریم بعید باشد. اما در کار روانکاوی، ما به کرّات از عشق، نفرت، خشم و دیگر احساسات ناخودآگاه حرف می زنیم و محال است که از به کار بردن حتی ترکیب غریبی چون «آگاهیِ ناخودآگاه از گناه»(۷) یا عبارت متناقضی مثل «اضطراب ناخودآگاه» اجتناب کنیم. آیا در به کار بردن این اصطلاحات به نسبت صحبت کردن از «غرایز ناخودآگاه» معنای بیشتری نهفته است؟
در واقع، این دو مورد چندان یکسان نیستند. در اولین قدم، ممکن است کششی عاطفی یا هیجانی دریافت شده، لیکن بد تعبیر شود. این کشش به دلیلِ سرکوبِ نمایش و بروز مناسبِ آن، به سمتی رانده می شود که به ایده ای دیگر مرتبط شود، و در این لحظه آگاهی این ایده را به منزله بروز آن ایده دیگر تلقی می کند. اگر ما پیوند حقیقی را احیا کنیم، کشش عاطفیِ اصلی، یعنی کشش ناخودآگاه را فراخوانده ایم. تا آن موقع تأثیر این کشش هرگز ناخودآگاه نبوده، بلکه آنچه رخ داده این بوده که ایده مربوط به آن کشش تحت سرکوب بوده است. به طور کلی به کار بردن اصطلاحاتی چون «تأثر ناخودآگاه» و «احساس ناخودآگاه»، به آن اُفت وخیزهای غریزه اشاره دارد که آدمی در نتیجه سرکوب متحمل آنها شده است، آن هم توسط عاملِ کمّیِ موجود در کشش غریزی. می دانیم که امکان سه گونه تأثیر نامطلوب وجود دارد: یا تأثر آن کشش، کلاً یا نسبتاً، باقی می ماند؛ یا از نظر کیفی به شکل متفاوتی از تأثر تغییر شکل می یابد که در بیشتر مواقع به اضطراب بدل می شود؛ یا فرو نشانده می شود و به عبارت دیگر از بسط و توسعه آن کلاً جلوگیری می شود.
,ضمیر خودآگاه,کتاب ضمیر ناخودآگاه یونگ,کتاب های یونگ,نظریه های یونگ,اما یونگ,سخنان کارل یونگ,کتاب روانشناسی تحلیلی یونگ,
(احتمالاً مطالعه این امکانات، در مورد عمل روءیا ساده تر از مورد روان نژندی باشد.) در ضمن می دانیم که فرو نشاندن بسط یافتن تأثر، هدف حقیقیِ سرکوب است و اگر چنین هدفی به موفقیت نینجامد عمل سرکوب ناکامل بوده است. در هر موردی که عمل سرکوب موفق شده است مانع بسط یافتنِ تأثرات شود، آن تأثرات را «ناخودآگاه» می نامیم (وقتی عمل سرکوب را خنثی می کنیم، این تأثرات را احیا می کنیم). از همین رو نمی شود انکار کرد که به کار بردن اصطلاحات مورد بحث منطقی است، لیکن در قیاس با ایده های ناخودآگاه، تفاوتی مهم رخ می نماید مبنی بر این که ایده های ناخودآگاه، بنا به ساختارهای بالفعل نظام Cs. پس از سرکوب هم به زیستن ادامه می دهند؛ نظر به این واقعیت است که در این نظام تمامیِ چیزهایی که متناظر با تأثراتِ ناخودآگاه اند آغازی بالقوه برای تأثری هستند که از توسعه بازداشته شده اند. پس باید تأکید کرد اگر چه کاربرد زبان شناختیِ این اصطلاحات واجد هیچ گونه خطایی نیست،
با این حال، تأثرات ناخودآگاه به هیچ وجه وجود ندارند و تنها ایده های ناخودآگاه وجود دارند؛ لیکن کاملاً امکانش هست که در نظام Ucs. ساختارهایی عاطفی وجود داشته باشند که بتوانند نظیر بقیه آگاهانه شوند. کل تفاوت از این واقعیت برمی خیزد که ایده ها همان دلبستگیهای روانی (و عمدتاً رد پاهای خاطره) هستند، درحالی که تأثرات و عواطف با فرایندهای تخلیه روانی متناظرند که تجلیاتِ نهاییِ آنها به منزله احساسات درک می شوند. در وضعیت کنونیِ دانشمان از تأثرات و عواطف بیش از این نمی توانیم این تفاوت را صریحتر بیان کنیم.
اثبات این واقعیت که عمل سرکوب می تواند موفق شود که کششی غریزی را از تبدیل شدن به نوعی تجلیِ تأثر بازدارد برای ما اهمیتی خاص دارد. این امر به ما نشان می دهد که نظام Cs.به طور طبیعی، علاوه بر تأثرپذیری، دسترسی به امکان حرکت را نیز کنترل می کند؛ و همچنین این موضوع اهمیتِ امر سرکوب را بارزتر می کند به طوری که نشان می دهد امر سرکوب در عین آن که چیزها را از ضمیر آگاه دریغ می کند، مانع تحولِ تأثر و به راه اندازیِ فعالیت عضلانی می شود. برعکس، همچنین می شود گفت تا هنگامی که نظامِ Cs. فعالیت و حرکت را کنترل می کند، وضعیت روحی و روانی فرد مورد مطالعه را می توان طبیعی نامید. با این همه در مورد سیستم کنترلِ دو فرایندِ به هم پیوسته تخلیه روانی تفاوتی انکارناپذیر وجود دارد.
کنترلی که ضمیر آگاه بر حرکت ارادی اِعمال می کند، شدیداً پایه ای و ریشه ای است؛ به طور منظم در برابرِ یورش روان نژندی ایستادگی می کند و تنها در روان پریشی از کار می افتد، درحالی که کنترلِ ضمیر آگاه بر بسط و تحول تأثرات قوتِ کمتری دارد. حتی در محدوده های زندگی معمولمان هم می توان تصدیق کرد که نبردی دائمی مابینِ نظامهای Cs. و Ucs. برای تفوق بر عمل تأثر در جریان است، که حوزه های نفوذ از یکدیگر متمایزند و این که آمیزش میان نیروهای دست اندرکار رخ می دهد.
اگر آزاد شدن و انتشار تأثر و عمل کردن را مدّ نظر داشته باشیم، اهمیت نظام Cs. (Pcs.) ما را قادر می سازد که نقشی را درک کنیم که ایده های جانشین در شکل بخشیدن به بیماریِ روانی بازی می کنند. این امکان وجود دارد که بسط یافتن تأثر مستقیماً از ضمیر آگاه نشأت بگیرد؛ در این مورد تأثر همیشه دارای مشخصه اضطراب است، که همه آن تأثرات «سرکوب شده» با آن [ اضطراب [تعویض می شوند. با این وصف، غالباً کشش غریزی باید تا هنگامی که در ضمیر آگاه ایده ای جانشین نیافته انتظار بکشد. سپس بسط تأثر از این جانشینِ آگاه منبعث می شود، و ماهیت آن جانشین مشخصه کیفیِ تأثر را معین می کند. تا بدین جا تأکید کرده ایم که در عمل سرکوب حفره یا شکافی مابین تأثر و ایده وابسته اش رخ می دهد و سپس هر یک مسیرِ جداگانه خود را طی می کند. از نظر توصیفی، این اتفاق رخ می دهد و قابل انکار نیست؛ لیکن علی القاعده، در عمل تأثر سر بر نمی آورد مگر آن که موفق شده باشد در نظام Cs. به تجلی جدیدی دست یابد.
برای مطالعه قسمت های بعدی کلیک کنید:
ضمیر ناخودآگاه زیگموند فروید-۱
ضمیر ناخودآگاه زیگموند فروید-۲
ضمیر ناخودآگاه زیگموند فروید-۴
منبع : مجله ارغنون، شماره ۲۱ , زیگموند فروید/ ترجمه شهریار وقفی پور
این مقاله ترجمه ای است از :
Sigmund Freud, “The Unconscious” (1915), On Metapsychology, Ed. James Strarchey, The Penguin Frued Library, Vol 11, London: Penguin, 1991.
در ادامه بخوانید:
ویدئوهای آموزشی هیپنوتراپی و ضمیر ناخودآگاه
مقالات مغز و ضمیر ناخودآگاه
آیا راهی برای برنامه ریزی ضمیر ناخودآگاه وجود دارد؟
دانلود رایگان فایل های آموزشی
فایل های خود هیپنوتیزم
دانلود رایگان فایل های انگیزشی
دانلود رایگان هیپنوتراپی پنهان جذب فراوانی
هیپنوتراپی پنهان چیست و چگونه عمل می کند؟
,ضمیر خودآگاه,کتاب ضمیر ناخودآگاه یونگ,کتاب های یونگ,نظریه های یونگ,اما یونگ,سخنان کارل یونگ,کتاب روانشناسی تحلیلی یونگ,,ضمیر خودآگاه,کتاب ضمیر ناخودآگاه یونگ,کتاب های یونگ,نظریه های یونگ,اما یونگ,سخنان کارل یونگ,کتاب روانشناسی تحلیلی یونگ,,ضمیر خودآگاه,کتاب ضمیر ناخودآگاه یونگ,کتاب های یونگ,نظریه های یونگ,اما یونگ,سخنان کارل یونگ,کتاب روانشناسی تحلیلی یونگ,,ضمیر خودآگاه,کتاب ضمیر ناخودآگاه یونگ,کتاب های یونگ,نظریه های یونگ,اما یونگ,سخنان کارل یونگ,کتاب روانشناسی تحلیلی یونگ,,ضمیر خودآگاه,کتاب ضمیر ناخودآگاه یونگ,کتاب های یونگ,نظریه های یونگ,اما یونگ,سخنان کارل یونگ,کتاب روانشناسی تحلیلی یونگ,,ضمیر خودآگاه,کتاب ضمیر ناخودآگاه یونگ,کتاب های یونگ,نظریه های یونگ,اما یونگ,سخنان کارل یونگ,کتاب روانشناسی تحلیلی یونگ,,ضمیر خودآگاه,کتاب ضمیر ناخودآگاه یونگ,کتاب های یونگ,نظریه های یونگ,اما یونگ,سخنان کارل یونگ,کتاب روانشناسی تحلیلی یونگ,,ضمیر خودآگاه,کتاب ضمیر ناخودآگاه یونگ,کتاب های یونگ,نظریه های یونگ,اما یونگ,سخنان کارل یونگ,کتاب روانشناسی تحلیلی یونگ,,ضمیر خودآگاه,کتاب ضمیر ناخودآگاه یونگ,کتاب های یونگ,نظریه های یونگ,اما یونگ,سخنان کارل یونگ,کتاب روانشناسی تحلیلی یونگ,
نظرات
نظری ثبت نشده.