فلسفه نوروز
نوروز جشن آغاز سال و بزرگترین جشن ملى ایرانیان است که سابقه اى هزاران ساله دارد. نوروز در لغت به معنی روز جدید می باشد که هم پایان و هم آغازی دوباره را به یاد می آورد و شروع آن با اولین روز آغاز بهار متقارن است. نوروز جشن بیداری دوباره طبیعت است که این جشن سمبلی از پیروزی خوبی بر بدی یا نور بر تاریکی است که زمستان سمبلی از تاریکی است.
از روزها قبل از آغاز نوروز ایرانیان خانه های خود را تمیز میکنند لباسهای نو می پوشند و خود را برای جشن آماده می کنند. سنتهای زیادی پیش از آغاز نوروز و در خلال آن وجود دارند از جمله : حاجی فیروز، چهارشنبه سوری، سفره هفت سین، سیزده بدر و آئین های دیگری که ریشه در فرهنگ و آداب ایرانیان دارد. ایرانیان طی قرنها با وجود همه مشکلات همواره نوروز را با شکوه هرچه تمام تر برگزار نموده اند و این امر اهمیت و جایگاه عظیم این جشن ملی را نزد ایرانیان نشان می دهد.
فلسفه نوروز
در گاهنمای آئین ایران باستان از دیرباز چنین آمده است که روز آغاز فصل بهار شروع سال جدید آن روز را “نوروز” نامیدند. مردم این هنگام خجسته را جشن می گرفتند و به مدت ۱۲ روز به سرور و شادمانی می پرداختند. درباره پیدایش این سرور ملی و مذهبی که مآخذ اصلی آن اوستا (کتاب زرتشت) است روایات گوناگونی وجود دارد.
واژه جشن ازکلمه “یسنه” یا “یسنا” به مفهوم پرستش، نیایش و شادی است که با توجه به روش برگزاری مراسم نوروزی و سایر آئین ملی که همواره هنگام نیایش توأم با سرور و خرمی است، به کاربردن این واژه برای این منظور بسیار پسندیده و مناسب با مفهوم حقیقی آن می باشد. پیدایش جشن نوروزی با فلسفه های گوناگون همراه است. از جمله در کتاب اوستا چنین آمده است که خدای جهان و همه آفریدگان را در شش هنگام آفرید، این شش زمان “گاهان بار” نامیدند که مناسب هر کدام مراسم شادی و سرور به مدت پنج روز برپا می ساختند.
این شش هنگام آفرینش به قرار زیر است
۱٫ نخستین هنگام آغاز خلقت در روز چهل و پنجم سال که همزمان با ۱۵ اردیبهشت ماه بود در این روز آسمان آفریده شد.
۲٫ دومین ” گاهان بار” همزمان با یکصد و پنجمین روز سال که ۱۵ تیر ماه بود در این روز آب بوجود آمد.
۳٫ سومین هنگام آفرینش روز صد و هشتادم سال که همزمان با ۳۰ شهریور ماه بود در این زمان زمین خلق شد.
۴٫ چهارمین مرحله مقارن با ۳۰ مهرماه یا به عبارت دیگر دویست و دهمین روز سال بود که در این هنگام گیاهان آفریده شدند.
۵٫ پنجمین ” گاهان بار” همزمان با دویست و نودمین روز سال بود که مصادف با روز ۲۰ دیماه می شد در این روز حیوانات آفریده شدند.
۶٫ ششمین هنگام آفرینش مقارن با سیصد و شصت و پنجمین روز سال که در حقیقت آغاز سال نو بود، در این روز خداوند با آفرینش انسان به کار خلقت جهان پایان بخشید این ” گاهان بار” که با برابر شدن شب و روز همراه شد به سبب آفرینش انسان که خود مظهری از صفات آفریدگار جهان است، از مقام بسیار ارجمندی برخوردار بود که ایرانیان این هنگام فرخنده را با شادی و سرور جشن می گرفتند.
در سایر کتابهای آسمانی چون تورات و قرآن مجید درباره آفرینش جهان در شش هنگام داستانهائی آمده است که تأئیدی بر مطالب اوستا است. دیگر فلسفه جشن نوروزی در آئین مزدیسنا، فرود آمدن “فره وهران” یا ارواح پاک نیاکان به زمین در روز اول فروردین ماه است (فره وهر) نیروی معنوی انسان است که پیش از آفرینش در عالم ملکوت جا دارد و هنگام آفرینش در جسم انسان وارد شده و او را در طول زندگی رشد و ترقی داده و پلیدیها را از او دور نگاه می دارد. هنگام مرگ این نیروی مقدس از بدن انسان جدا گشته و دگر با همان پاکی ابتدائی به سوی مکان اصلی خود در عالم ملکوت پرواز می کند. در اوستا آمده است که (فره وهر) های گذشتگان پاک و پارسا در روز اول فروردین ماه برای دیدار بازماندگانشان به زمین باز می گردند و به مدت ده شبانه روز در کنار آنها می مانند.
در این زمان اگر فامیل و دوستان را شاد و خرم ببینند شادمان شده و هنگام بازگشت به عالم قدس از درگاه اهورامزدا برای عزیزانشان طلب رحمت و پیروزی می کنند. بدین مناسبت از قدیم تاکنون ایرانیان از چند روز پیش از آغاز فروردین ماه با شوق و ذوق به تهیه و تدارک برگزاری یک جشن بزرگ می پردازند. خانه ها را می روبند و با گلهای زیبا می آرایند و فضای خانه را برای شادی ارواح درگذشتگان معطر خوشبو می کنند. لباس نو پوشیده و به دیگران احسان می کنند. در شاهنامه فردوسی جشن نوروزی به جمشید پادشاه بزرگ سلسله پیشدادی نسبت داده شده است.
حکیم طوس معتقد است جمشید روز اول فروردین ماه بر تخت طلائی تکیه زد. دیوان این تخت را در مدت یک روز از دماوند به بابل بردند، او این روز را “هرمزدا” به نام آفریدگار جهان نامید و فرمان داد مردم این هنگام خجسته را جشن گرفته و شادی کنند. حکیم عمر خیام در نوروزنامه چنین می نویسد : سبب نام نهادن نوروز آن بوده است که آفتاب هر سیصد و شصت و پنج شبانه روز و ربعی به اول دقیقه حمل باز آید و چون جمشید آن روز را دریافت، نوروز نام نهاد و جشن و آئین آورد.
feel-good.blogfa.com
نظرات
نظری ثبت نشده.